خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی‌ وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می‌ کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman  و….

قسمت ۲۱ سریال ترکی مروارید سیاه

قسمت ۲۰ سریال ترکی مروارید سیاه 

غزال هرچی کنعانو صدا میزنه تا درو باز کنه او بهش اعتنایی نمیکنه و به راهش ادامه میده. غزال احساس خلجی بهش دست میده و میره میشینه که چشمش به حلقه ی خودشون میوفته که کنعان تو گردنش انداخته بوده او لبخند میزنه و حلقه رو تو انگشتش میکنه که همان موقع کنعان میره داخل اتاق قایق و باهم کمی صحبت میکنن. کنعان میره به ساحلی اختصاصی که غزال میگه اینجا کجاست؟ منو برگردون! او میگه نمیشه هوا طوفانیه مگه نمیبینی؟ خودت از دریا سر در میاری دیگه وضعیت خرابه غزال میگه وورال حتما تا الان پلیسارو خبر کرده دنبالت میگردن کنعان میگه خوبه بیاد تو اگه میخوای بری برو دم ساحل اگه قایقی رد شد ببرتت ولی اینجا استانبوله نمیتونی به هرکسی اعتماد کنی! غزال ناچارا برمیگرده و بهش میگه باید به خانواده آن خبر بدم حتما نگرانم شدن! او میگه گوشی منم شارژ نداره اینجا اصلا برق نیست که بخوام شارژ کنم. سپس به داخل میرن و غزال زیر پتو میره تا گرم بشه کنعان کاپشنشو میده بهش و میگه تو گرم شو سرما نخوری و خودش میره کنار آتیش که غزال ازش میخواد بره کنارش زیر پتو بشینه تا اونم گرمش بشه.

به پدر غزال خبر میدن که غزاله کنعان دزدیده و با خودش برده او میره خونه و به ملک میگه اینم از پسری که تو میگفتی پسر خوبیه! دخترمونو انداخته تو کشتی برده! ابرو با شنیدن این خبر بهم میریزه و خودشو متعجب نشون میده که ملک ازش میپرسه تو میدونستی نه؟ واسه همینه که مدام زنگ میزدی بهشون آره؟ او تأیید میکنه و وقتی میره تو اتاقش عکس خودش با کنعانو که با چسب چسبونده کنار هم نگاه و گریه میکنه. ایرماک هم به عکس های خودش با کنعان نگاه میکنه و یاد خاطراتشون میوفته و گریه میکنه. وورال مدام به گوشی غزال زنگ میزنه به امید اینکه روشن بشه و جواب بده! غزال از پشت پنجره یواشکی کنعانو میبینه که رفته بیرون هیزم بیاره و وقتی میاد داخل خودشو میزنه به خواب که کنعان اونو تو خواب تماشا میکنه که غزال بیدار میشه و به خاطر کمبود جا و پتو با گذاشتن بالشت بینشون رو تخت میخوابن. فردای آن روز قنبر به وورال میگه یه کشتی پیدا کرده گارد ساحلی که جنازه یه زن و مرد هم هست وورال با ترس سریع میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی مروارید سیاه + تصویر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا