خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی‌ وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می‌ کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman  و….

قسمت ۱ سریال ترکی مروارید سیاه 

غزال آماده شده و صبحانه برمیداره تا بره بیرون که خلیل پدرش میگه کجا میری این موقع صبح؟ ملک مادرش میگه داره میره پیش دوستش جایی نمیره که و بعد از رفتنش خلیل باهاش دعوا میکنه که اگه رفته پیش اون پسر ماهیگیر کلاهمون میره تو همدیگه! ملک باهاش دعوا میکنه که کنعان بارها خواسته بیاد خواستگاری تو نذاشتی بیاد! سپس باهم درباره اسن موضوع بحث میکنن. غزال در حال رفتن به لنگر پیش کنعانه که شخصی به اسم وورال که تازه از سفر برگشته اونو میبینه و یاد شخصی میوفته که بهش حمله عصبی دست میده. غزال وقتی رفته اسکله از بقیه متوجه میشه که کنعان به همان جزیره ای رفته که همه میرن دنبال مروارید سیاه ولی هرکی میره دنبال مروارید سیاه دیگه برنمیگرده واسه همین غزال استرس میگیره. وقتی میخواد بره به اون جزیره بهش میگن که کنعان داره میاد و او خیالش راحت میشه. کنعان میاد و او دعواش میکنه واسه رفتنش و ازش قول میگیره که دیگه نره او قبول میکنه سپس غزال سوار قایقی میشه و باهمدیگه میرن تو دریا. وورال تو خونه حالش بده حسابی که قنبر با دیدنش به مادر وورال زنگ میزنه و ازش میخواد سریعا به اونجا بیان حالش خوب نیست. مادر وورال به سینان برادر وورال زنگ میزنه و میگه قبل از جشن تولد برادرت باید ازمیر پیشش باشی!

کنعان غزالو برده به ساحلی که اونجارو تزیین کرده و بهش میگه که امشب میایم خواستگاری غزال خوشحال میشه و همدیگرو بغل میکنن. او وقتی میره پیش مادرش بهش میگه قضیه رو که او با خلیل میره حرف میزنه اما او قبول نمیکنه که غزال ناراحت میشه و استرس میگیره خواهر ناتنیش میره پیشش و بهش میگهمن میرم با بابا صحبت میکنم راضیش میکنم بزارن بیان خیالت راحت و میره تنهایی با پدرش حرف میزنه و میگه که کنعان مغروره بزار بیان تو روش بگو نمیدمت بهت اینجوری دیگه دست برمیداره او قبول میکنه. کنعان و برادرش و یه بزرگتر به اونجا میان بعد از کمی حرف زدن خلیل میگه نمیدم دخترمو کنعان عصبی میشه و باهاش بحث میکنه و میگه ما همو میخوایم و خواستیم احترامتو نگه داریم وگرنه ازدواج میکنیم خلیل باهاش دعوا میکنه که ملک میاد وسط و میگه اصلا نظر منو پرسیدی؟ من مادر این دخترم! سپس رو به کنعان میگه من میدم دخترمو و حلقه هارو دستشون میکنن و نامزد میکنن خلیل و دخترش جا خوردن. فردای آن روز غزال با کنعان ساحله که او مروارید سیاهه بهش میده و او شوکه میشه و بغلش میکنه و حسابی خوشحال میشه و میگه امشب جشن تولد صاحب هتل هستش آقا وورال اگه بتونم مرخصی بگیرم میام بریم برای عقد وقت بگیریم. از طرفی مادر وورال باهاش حرف میزنه تا تو جشن تولد شرکت کنه و یک اجتماعی بشه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی مروارید سیاه + تصویر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا