خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman و….
قسمت ۱۹ سریال ترکی مروارید سیاه
تو مراسم کنعان میره به عنوان شریک جدید پشت تریبون و سخنرانی میکنه و ماکت ناو جدیدو نشون میده که غزال با دیدن اون ماکت که اسمش مروارید سیاهه جا میخوره کنعان میگه میخوام از زنی که باارزشترین فرد تو زندگیمه و باعث شده این اسمو انتخاب کنم معرفی کنم به همتون او میره سر میز دمیراوغلوها که فکر میکنن مخاطبش غزاله. غزال شوکه شده و از استرس نمیدونه باید چیکار کنه اما وقتی کنعان دستشو به دست ایرماک دراز میکنه همه جا میخورن که وورال و سینان سمت کنعان میرن و باهاش دعوا میکنن و میگن سریع از خواهر ما فاصله میگیری! ایرماک جا خورده و دلیل اون رفتارشونو نمیفهمه جانان با دافنه ایرماک را از اونجا میبرند خونه و تمام ماجرا را براش تعریف میکنند. او حسابی دلش شکسته و نمیتونه باور کنه و شروع میکنه به گریه کردن. سینان به کنعان میگه خرابش کردیم برو به عزیز بگو اگه پای خواهرمو به این ماجرا باز کنه همه چی فسخه و از اونجا میره .غزال تو اتاقش حسابی به هم ریخته و گریه میکنه و به عکس کنعان نگاه میکنه و میگه تو چطور تونستی همچین کاری کنی؟ ایرماک میخواد از خونه بره که جانان جلوشو میگیره و میگه کجا میری؟ ایرماک میگه باید برم با کنعان حرف بزنم تا دلیل این کارشو ازش بپرسم! جانان میخواد جلوشو بگیره که موفق نمیشه وورال بهش میگه ولش کن باید بره با واقعیت روبرو بشه. کنعان با عزیز آقا در حال صحبت کردن او میگه خوبه الان یه بمب افتاده وسط خونشون.
اجه وقتی با کنعان تنها میشه بهش میگه اون دختر مریضه توی این اتفاقها دوام نیاره باهاش بازی نکن! اما کنعان به کارش ادامه میده. ایرماک به جلوی خونه رسیده که کنعان میره باهاش حرف بزنه او بازم نقش بازی میکنه و میگه حس و علاقه ام بهت واقعیه و سعی میکنه دلشو به دست بیاره دوباره سپس بهش حلقه ازدواج نشون میده که ایرماک حسابی به هم میریزه ذهنش. فردای آن روز عزیز میره رستورانی که ملک کار میکنه و خودشو بهش نشون میده و میگه که اون رستوران مال اونه بعد از کمی بحث کردن ملک از اونجا میره و حالشو حسابی بد میشه. غزال تو حیاط میره پیش ایرماک و باهاش صحبت میکنه سپس وقتی میفهمه که کنعان بهش پیشنهاد ازدواج داده سریع حاضر میشه و میره سمت اسکله. کنعان وقتی طنابو باز کرده و وارد دریا میخواد بشه دقیقه آخر غزال میره تو قایق او اول سیلی به کنعان میزنه و درباره ایرماک باهاش دعوا میکنه. وورال رفته تا با کنعان حرف بزنه وقتی میرسه غزال را تو قایق با کنعان میبینه او به هم میریزه و دنبال یه قایق میگرده تا بره دنبالشون اما صاحب قایقها میگن که هوا طوفانیه نمیتونیم بریم تو دریا او با گارد ساحلی در میون میذاره و وقتی میرن تو دریا پیدا نمیکنن قایقو. راننده هم میگه هوا داره درهم میشه باید برگردیم وورال به هم ریخته…