خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman و….
قسمت ۱۷ سریال ترکی مروارید سیاه
خانواده ایرماک وقتی متوجه میشن که ایرماک بیمارستانه و بهش حمله تنفسی دست داده سریعاً به اونجا میرن دختر عزیز اجه با دیدن آنها مدام به کنعان زنگ میزنه تا بهش خبر بده از اتاق ایرماک بیرون بیاد اما او جواب نمیده. خانواده ایرماک به اتاقش میرن و با دیدنش حسابی نگرانش میشن و حالشو میپرسن. کنعان قبل از اومدن آنها صداشونو تو راهرو شنیده و از اتاق بیرون اومده بوده و میره پیش اجه که با استرس میگه چرا تلفنتو جواب ندادی ترسیدم فکر کردم تو رو دیدن پیش ایرماک! سپس میگه دیدی چه اتفاقی افتاد؟ هنوزم میخوای این بازیو ادامه بدی؟ دختر گناه داره! کنعان تو فکر میره سپس از اونجا میره. آنها از ایرماک میپرسند که چه اتفاقی افتاد؟ اون میگه نمیدونم یهو افتادم سپس تو اتاقو نگاه میکنه که وورال ازش میپرسه دنبال کسی میگردی؟ ایرماک میگه آره پیش دوستم بودم اون منو آورد اینجا جونمو نجات داد جانان ازش میپرسه همون دوست مرموزت؟ ایرماک تایید میکنه و میگه نگران نباشین به زودی آشنا میشین سپس از وورال میپرسه غزال کجاست وورال میگه ماجرای نازو بهش گفتم. ایرماک میگه کار خوبی کردی بعد چی شد؟ سینان میگه میبینی که گذاشت و رفت.
غزال به ایرماک زنگ میزنه و ازش میپرسه کجاست میخواد باهاش حرف بزنه او میگه بیمارستانم بیا اینجا با هم حرف بزنیم غزال جا میخوره و خودشو به اونجا میرسونه. همه رفتن ولی وورال مونده و با غزال حرف میزنه تا قبول کنه با همدیگه کمی صحبت کنن و حرفاشو بشنوه غزال قبول میکنه. انها باهم حرف میزنن و غزال قبول میکنه برگرده خونه. پدر غزال وقتی به خونه برمیگرده به ملک میگه که ابرو تو شرکته دمیر اوغلوها مشغول به کار شده. کمال پیش کنعان میره و باهاش صحبت میکنه و میگه کلاً انگار ذاتتم تغییر کرده! تو با غزال و اون وورال بیشرف مشکل داری پس چیکار داری به اون دختر؟ میبینی که مریض هم هست! انگاری واقعاً دوستتم داره چرا اذیتش میکنی؟ کنعان حسابی به هم میریزه و تو فکر میره او پیام میده به ایرماک و حالشو میپرسه ایرماک به غزال میگه که به جای او چیزی که میگه را تایپ کنه و واسش بفرسته چون دستاش جون نداره. غزال طبق عادت آخر پیام ایموجیهایی که همیشه برای کنعان میفرستاد را میفرسته کنعان با خوندن اون پیام جا میخوره و یاد غزال میافته. سپس به بیمارستان میره و از دور آنها را نگاه میکنه. ابرو وقتی به خونه میرسه به ملک مادرش و پدرش میگه که کنعان شریک دمیر اوغلوها شده آنها شوکه میشن....