خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی‌ وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می‌ کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman  و….

قسمت ۱۵ سریال ترکی مروارید سیاه 

ایرماک با غزال رفتن به یک کافه اونجا در حال صحبت کردن با همدیگه هستند که غزال درباره ناز ازش می‌پرسه که این کیه هر وقت اسمش میاد همه تعجب می‌کنند و می‌ترسن! ایرماک میگه کسس خاصی نیست تو الکی حساس شدی سپس کنعان به ایرماک زنگ می‌زنه و بهش میگه که جلسه ام خیلی خسته کننده بود اگه ببینمت حالم خوب میشه ایرماک میگه باشه و لوکیشن اونجارو براش می‌فرسته تا به اونجا بیاد کنعان قبول می‌کنه. غزال از ایرماک ماجرای آشنا شدنشونو می‌پرسه که او واسش تعریف کنه و میگه تو مراسم سرن دوست هم دانشگاهیم که رفته بودم ماشینم تو جاده خراب شده بود و آنتنم نداشت گوشیم، اونجا بهم کمک کرد و منو رسوند تا خونه از اونجا با همدیگه آشنا شدیم غزال بهش میگه چه قصه آشنایی قشنگی داشتین سپس بهش میگه من اینجا میرم که با همدیگه کمی تنها باشین. وقتی می‌خواد از اونجا بره کنعان غزال را می‌بینه و دنبالش راه میفته تو خیابون با همدیگه روبرو میشن غزال جا می‌خوره که کنعان باهاش صحبت می‌کنه غزال بهش میگه تو منو تعقیب می‌کنی؟ او میگه نه دنیا کوچیکه امکان داره اتفاقی همو ببینیم غزال میگه یعنی شراکتت با وورال هم اتفاقی بود؟ اون میگه نه اون فقط یه تجارته هیچ چیز دیگه‌ای پشتش نیست مثل ازدواج تو و از اونجا میره. کنعان به ایرماک زنگ می‌زنه و میگه تو شرکت یه کاری پیش اومده باید برم اونجا نمی‌تونم بیام غزال پیش ایرماک برمی‌گرده سپس با همدیگه به خونه برمی‌گردن.

وورال تصمیم گرفته تا پیشنهاد تزریق سرمایه به شرکت بده تا بفهمن کنعان کسی پشتش هست یا نه به کی وصله. جانان میگه این فکرت اصلاً خوب نبود شرکتو به خطر انداختی! ملک کنار دریا در حال فروختن صدف هست که عزیز آقا اونو از دور می‌بینه و به راننده‌اش میگه بره کل سینیشو ازش بخره ملک جا می‌خوره. ابرو با پدرش به خونه وورال میره و اونجا با غزال صحبت می‌کنه غزال از اومدن کنعان به اونجا و شریک شدنش با وورال بهش میگه ابرو جا می‌خوره و میگه پول از کجا آورده؟ آنها با همدیگه درباره این موضوع صحبت می‌کنند. وقتی می‌خواد بره وورال جلوی ابرو را می‌گیره و می‌پرسه چی بهش گفتی؟ اون میگه نترس از بلایی که سر کنعان آوردی چیزی نگفتم موضوع اون جذاب‌تر بود. ابرو به شرکت به دیدن کنعان میره وقتی می‌خواد بره وورال می‌برتش به اتاق خودش ابرو بهش میگه نترس چیزی بهش نگفتم اومدم فقط ببینمش! او میگهف کری به سرم زد می‌تونی اینجا به عنوان منشی سینان برادرم کار کنی اینجوری سر از کارهای برادرم در میارم تو هم به کنعان نزدیکی ابرو قبول می‌کنه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی مروارید سیاه + تصویر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا