معنی %DA%A9%D9%84%D8%A7%DA%98%D9%86
انگلیسی به فارسی
نامی فرانسوی در شرق آفریقا برای کنف
auto da fe
(fe da autos pl) رای دادگاه (در مورد سوزاندن شخص مرتد در ملائ عام)
آلمانی به فارسی
بعد از, پس از, از وقتی که , چون که , نظر باینکه , ازاینرو, چون , از انجایی که.
انجا, درانجا, به انجا, بدانجا, در این جا, دراین موضوع , انجا, ان مکان.
سپس , پس (از ان) , بعد, انگاه , دران هنگام , در انوقت , انوقتی , متعلق بان زمان.
ایتالیایی به فارسی
قطع , خاموش , ملغی , پرت , دور.
اسپانیایی به فارسی
سوئدی به فارسی
زادو ولد، فرزند، اولا د، مبدا، منشا،
beb da
اگهی دادن، اعلا ن کردن، اخطار کردن، خبر دادن، انتشاردادن، اشکارکردن، مدرک دادن،
bekl da
پوشاندن، اراستن،
byrl da
کشو، برات کش، ساقی، طراح، نقاش، زیر شلواری،
da capo
دوباره بنوازید،
d da
کشتن، بقتل رساندن، ذبح کردن، ضایع کردن،
upptr da
انجام دادن، کردن، بجا اوردن، اجرا کردن، بازی کردن، نمایش دادن، ایفاکردن،