معنی %D8%B3%D9%84%D9%85

انگلیسی به فارسی

Wratten 85

راتن‌ 85 فیلتر نارنجی‌

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

ابوسعد

ابوسعد. [اَ س َ] (اِخ) مسعدی وکیل در مسعودبن محمودغزنوی. رجوع به ص 84 و 85 تاریخ بیهقی چ ادیب شود.


اسود

اسود. [اَ وَ] (اِخ) ابن عبدالاسد المخزومی. وی بدست حمزهبن عبدالمطلب در یوم بدر کشته شد. (امتاع الاسماع ج 1 صص 84-85).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری