معنی یومیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یومیه. [ی َ / یُو می ی َ / ی ِ] (از ع، ص نسبی، اِ) روزانه. هرروز. هرروزه. همه روزه. (یادداشت مؤلف). روزانه و هرروزی. (ناظم الاطباء). || چیزی که هرروز به طور استمرار به کسی می دهند. (ناظم الاطباء). میاومه. آنچه مرتب هرروزی از نان و یا پول و جز آن کسی را دهند. آنچه هر روز دهند از مواجب و مزد و مانند آن. (یادداشت مؤلف).
- اخراجات یومیه، خرجهای هرروزی. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(یُ یِ) [ع - فا.] (ق.) روزانه، مخارج روزانه.

حل جدول

روزانه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

روزانه

کلمات بیگانه به فارسی

روزانه

فرهنگ فارسی هوشیار

روزانه، مخارج یومیه، هر روزه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر