معنی وجین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

وجین. [وَ] (ع اِ) کرانه ٔ وادی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || کرانه ٔ زمین درشت هموار اندک بلند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).

وجین. [وَ / وِ] (اِ) وجین کردن. پاک کردن کشت از علف هرزه و خودرو. (ناظم الاطباء). کندن علف های هرز از زمین زراعتی. واچین کردن. فرخوکردن کشت. گزین کردن کشت. (یادداشت مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

(و) (اِ.) کندن علف های هرز.

فرهنگ عمید

عمل کندن و دور ریختن گیاه‌های هرز از میان کشتزار،

حل جدول

زدودن علف هاى هرز

کندن گیاه هرز

مترادف و متضاد زبان فارسی

پازش

گویش مازندرانی

پاک کردن زراعت از علفهای هرز وجین

فرهنگ فارسی هوشیار

کرانه لور کند کرانه ی دشت کناره ی دره (اسم) عمل کندن گیاه هرزاز میان مزرعه باغچه عمل پیراستن زمین از علفهای هرزه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری