معنی قلمبه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قلمبه. [ق ُ ل ُ ب َ / ب ِ] (ص) رجوع به غلمبه و قلنبه شود.

فرهنگ عمید

دور از فهم، دشوار: حرف‌های قلمبه،
برجسته و برآمده،
زیاد: پول قلمبه،

حل جدول

برآمده و برجسته

چیز برآمده و حرف و کلمات غریب و عجیب.

برآمده، برجسته، حرف و کلمات غریب و عجیب

فرهنگ فارسی هوشیار

پارسی ترکی گشته کلنبه برجسته ورآمده، درشت، پیچیده سخن پیچیده (صفت) برجسته و برآمده، درشت و برآمده، درشت خشن، سخن مغلق و نامستعمل.

فرهنگ عوامانه

چیز برآمده و حرف و کلمات غریب و عجیب را گویند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر