معنی دیرکرد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دیرکرد. [ک َ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) دیرکردن. عقب افتادن. تأخیر. تعویق، جریمه ٔ دیر کرد، زیان تأخیر در پرداخت، چک شما هفت روز دیر کرد دارد، هنگام دریافت آن بتأخیر افتاده است.

فرهنگ معین

(کَ) (مص مر.) = دیر کردن: عقب افتادن، تأخیر.

فرهنگ عمید

دیر کردن،
دیر شدن،
(بانکداری) عقب ‌انداختن پرداخت وجه سند،
تٲخیر،

حل جدول

تاخیر

مترادف و متضاد زبان فارسی

تاخیر، عقب‌افتادگی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر