معنی طبقه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

درجه، مرتبه، صنف، دسته، فضایی در یک ساختمان، میان دو سقف یا یک کف و یک سقف، اشکوب. [خوانش: (طَ بَ قِ) [ع. طبقه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

مرتبه، درجه،
یک دسته یا صنف از مردم،
هریک از قسمت‌های ساختمان که دارای یک سقف و یک کف است،
(زمین‌شناسی) چینه،
دسته، گروه، رسته،
(جامعه‌شناسی) مردمی که از نظر وضع اجتماعی و اقتصادی با هم تفاوت دارند: طبقهٴ روحانیان، طبقهٴ کارمندان دولت، طبقهٴ بازرگانان، طبقهٴ پیشه‌وران،

حل جدول

اشکوب

قشر

معادل فارسی کلاسه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آشکوب

مترادف و متضاد زبان فارسی

اشکوبه، اشکوب، خن، رده، زمره، صف، کلاس، گونه، رسته، سنخ، صنف، فرقه، گروه، پوسته، چینه، قشر، لایه، مرتبت، مرتبه، پایه، درجه، دستگاه (موسیقی)

فرهنگ فارسی هوشیار

مرتبه، مرتبت، طبقات، گروه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر