معنی سنابل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سنابل. [س َ ب ِ] (ع اِ) ج ِ سنبله. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به سنبل و سنبله شود.

فرهنگ عمید

سُنبل

حل جدول

خوشهها

خوشه ها

مترادف و متضاد زبان فارسی

خوشه‌ها، سنبل‌ها، سنبله‌ها

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: سنبله) خوشه ها (اسم) کار سرسری سطحی.

فرهنگ فارسی آزاد

سَنابِل، خوشه ها- سُنبل ها (مفرد: سُنْبُل)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر