معنی تسویه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تسویه. [ت َ س ْ ی َ] (ع اِ) تسویه. مأخوذ از عربی، راست کردگی و درست کردگی و برابری. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(تَ یِ) [ع. تسویه] (مص م.) برابر ساختن، مساوی کردن.

فرهنگ عمید

مساوی کردن، برابر کردن، یکسان‌ کردن،
هم‌سطح‌ کردن،

حل جدول

مساوی کردن، یکسان کردن

مترادف و متضاد زبان فارسی

برابر، تساوی،
(متضاد) نابرابر، مساوی، یکسان سازی، تسویت، برابر کردن، مساوی ساختن، راست کردن، مساوی کردن، یکسان کردن، تصفیه‌حساب

فرهنگ فارسی هوشیار

برابر کردن، مساوی کردن

فرهنگ فارسی آزاد

تَسْوِیَه، (سَوَّی) مساوی نمودن، راست و مستقیم نمودن، انجام دادن، بین دو نفر مساوات و عدالت نمودن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر