معنی پارسایی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پارسایی. (حامص) رجوع به پارسائی شود.

فرهنگ عمید

پرهیزکاری، پاک‌دامنی، زهد، تقوا: سعدیا در کوی عشق از پارسایی دم مزن / هر متاعی را خریداری‌ست در بازار خویش (سعدی۲: ۴۷۶)،

حل جدول

عفاف، تقوا، زهد، پاکدامنی

پاکدامنی، پرهیزگاری، تقوا، زهد، عفت

زهد

تزهد، زهد

تزهد، زهد، عفاف، پاکدامنی

عفاف

تزهد

مترادف و متضاد زبان فارسی

پاکدامنی، پرهیزگاری، تقوا، خداترسی، زهد، عفت، ورع،
(متضاد) بی‌تقوایی، ناپارسایی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری