معنی توجه کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

توجه کردن. [ت َ وَج ْ ج ُه ْ ک َ دَ] (مص مرکب) توجه نمودن. دقت کردن. روی کردن به چیزی. مراقبت کردن. || نظر مرحمت بکسی داشتن. ملاطفت و مهربانی کردن بکسی. ابراز علاقه کردن بکسی. رجوع به توجه و دیگر ترکیبهای آن شود.

حل جدول

رو آوردن

روی آوردن

روآوردن

التفات

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پرداختن به

مترادف و متضاد زبان فارسی

التفات کردن، اعتنا کردن، مراعات کردن، رعایت کردن، روی آوردن، تیمار داشتن، غم‌گساری کردن، غم‌خواری کردن، دل‌سوزی کردن، دقت کردن

پیشنهادات کاربران

اعتنا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر