معنی اغما در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(مص ل.) بیهوش شدن، بیهوشی، (مص م.) بیهوش کردن. [خوانش: (اِ) [ع. اغماء]]

فرهنگ عمید

(پزشکی) بیهوشی، حالت بیهوشی ناشی از مسمومیت، اورمی، مرض قند، الکلیسم، و مانند آن،
[قدیمی] بیهوش شدن،
[قدیمی] بیهوش کردن،

حل جدول

کما، غش، بیهوشی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بیهوشی، غش، کما

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (مصدر) بیهوش شدن، (مصدر) بیهوش کردن، (اسم) بیهوشی: (مریض بحال اغماء افتاده است. )

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر