معنی ازدیاد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ازدیاد. [اِ] (ع مص) افزون کردن. (تاج المصادر بیهقی). زیاده کردن. فزایش. افزایش. افزودن. فزودن. || افزون شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب). زیاده شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج).
- ازدیاد ترشح، افزونی ترابیدن.
- ازدیاد ترشح شیر، بسیاری ترابیدن شیر.
- ازدیاد تنمیه، فزونی بالش و گوالش.
- ازدیاد تنمیه ٔ بافته ٔ زنبوری، بیماری ای است در چشم.
- ازدیاد تنمیه ٔ غده ٔوزی، بزرگ شدن پرستات.
- ازدیاد خون حیض، کثرهالطمث.
- ازدیاد قوت، فزونی غیرعادی نیرو.

فرهنگ معین

(مص م.) زیاد کردن، افزودن، (مص ل.) افزون شدن. [خوانش: (اِ) [ع.]]

فرهنگ عمید

زیاد شدن، افزون شدن، افزونی، افزایش،

حل جدول

زیاد شدن

مترادف و متضاد زبان فارسی

اضافه، افزایش، افزودن، تزاید، تکثیر،
(متضاد) کاهش، نقصان

فرهنگ فارسی هوشیار

افزایش یافتن، زیاد شدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر