معنی طرشت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طرشت. [طَ رَ] (اِخ) نام موضعی خوش آب و هوا از ملک ری که طهران دارالسلطنه ٔ آن است:
نازد به آه و اشک دلم کوی او سلیم
چون ملک ری به آب و هوای طرشت ما.
محمدقلی سلیم (از آنندراج).
در تداول «درشت » گویند. دهی جزء بخش کن شهرستان تهران، در 2000گزی باختری تهران و 10000گزی جنوب خاوری کن و 1000گزی شمال راه شوسه ٔ تهران -کرج. دامنه، معتدل، با 1457 تن سکنه. قسمتی از سکنه در تهران سکونت کرده اند. آب آن از قنات و در بهار از رودخانه ٔ کن. محصول آنجاغلات و انار و انجیر و صیفی و مختصر میوه. شغل اهالی زراعت است. دبستان، پاسگاه ژاندارمری موقت و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حل جدول

از ایستگاه های خط 2 متروی تهران

فرهنگ فارسی هوشیار

نادرست نویسی درشت بخشی از شهرتهران

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر