معنی آزردگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آزردگی. [زَ دَ / دِ] (حامص) صدمه. جراحت. خستگی. || رنجگی.رنجیدگی. دلتنگی. دلخوری. || خشم. غضب.

فرهنگ معین

(زَ یا زُ دِ) (حامص.) رنجش، رنجیدگی.

فرهنگ عمید

رنجیدگی، دلتنگی، رنجش،
(اسم) [قدیمی] زخم،

حل جدول

رنجوری، ملالت

مترادف و متضاد زبان فارسی

افسردگی، رنجش، رنجیدگی، ملال، ملالت، نژندی

فرهنگ فارسی هوشیار

صدمه، جراحت، خستگی

پیشنهادات کاربران

رنجش

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر