معنی جوندگان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

جمع جونده، دسته ای از پستانداران تیزدندان که دندان های پیشین آن ها پیوسته رشد می کند، به طوری که جانور ناچار است برای کوتاه کردن آن ها هر چیز را که در دسترس می یابد بجود، مانند: موش، سنجاب. [خوانش: (جَ وَ دَ یا دِ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

راسته‌ای از جانوران پستاندار، مانند موش، بیدستر، و سنجاب که دارای دندان‌های تیز برای جویدن هستند و چون دندان‌های ثنایای آن‌ها پیوسته رشد می‌کند باید همیشه دندان‌های خود را به‌ کار بیندازند و چیزی را بجوند تا دندان‌ها ساییده شود والا بی‌اندازه بلند می‌شود و از دهان بیرون می‌آید،

حل جدول

راسته ای از پستانداران

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) جمع جونده، راسته ای از پستانداران که شامل جانورانی است که عموما جثه کوچک دارند و دندان بندی ظنهاناقص است (فاقدانیاب هستند) . دندانهای پیثشین آنها بلند و برنده و در انتها فاقد میناست بهمین جهت عاج دندان آنها مرتبا نمو کرده موجب افزایش طول دندانها میگردد بطوریکه جانور ناچار است برای کوتاه کردن آنها هر چیز را که در دسترس می یابد بجود. از پستانداران مهم این راسته خرگوش موش سنجاب بیدستر و خوکچه را باید نام برد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر