معنی انداختن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Cast, Chop, Clap, Cut, Drop, Hew, Launch, Palm Off, Pelt, Pitch, Plump, Precipitate, Send, Shine, Shy, Throw, Thrust, Toss, Tumble

فارسی به ترکی

atmak

فارسی به عربی

احذف، اقذف، انطلاق، دفع، رمیه، عقبه، علاقه موقته، قطره، مجرفه، ممثلون

فارسی به ایتالیایی

gettare

فارسی به آلمانی

Fällen, Fiel, Niederschlagen, Schlagen, Weglassen [verb], Festmachen, Haken (m), Problem (n), Ruck (m), Rücken

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر