معنی سرچشمه‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Derivation, Font, Fount, Fountain, Head, Headwaters, Home, Matrix, Mother, Origin, Parent, Progenitor, Provenance, Reference, Rise, Root, Source, Spring, Torch, Wellspring

فارسی به ترکی

kaynak

فارسی به عربی

اصل، اصلی، ام، جزر، ربیع، نافوره

فارسی به ایتالیایی

sorgente

فارسی به آلمانی

Abkunft (f), Anfang (m), Entstehung (f), Feder (f), Frühjahr (n), Frühling (m), Mutter (f), Springen, Sprung (m), Ursprung (m), Brunnen (m), Springbrunnen (m)

پیشنهادات کاربران

آبخور

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر