معنی ناشی به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Amateur, Artless, Bum, Bungler, Clumsy, Homely, Inapt, Incompetent, Maladroit, Novice, Raw, Tinker, Unpracticed, Unskillful, Young

فارسی به ترکی

acemi

فارسی به عربی

صعب، علمانی، مرض، هاوی

فارسی به آلمانی

Krank, Kränklich, Übel

پیشنهادات کاربران

ناوارد

نوکار، تازه کار

نابلد-ناکاربلد-بی تجربه

خام-دنیا ندیده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر