معنی لچر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لچر. [ل َ چ َ] (ص) لئیم. خسیس. سخت ممسک و پست (در تداول عامه). پست. دنی. || سخت چرکین. چرکین. || که از لوث و چرک نیندیشد.

فرهنگ معین

(~.) (اِ.) (عا.) متلک، لیچار.

(لَ چَ یا چَّ) (ص.) (عا.) فرومایه، پست.

فرهنگ عمید

آدم فرومایه و پست،
کثیف، چرک‌آلود،

حل جدول

فرومایه و هرزه

پَست

فرومایه، هرزه

مترادف و متضاد زبان فارسی

پلشت، کثیف، فاسد، هرزه، پست، لئیم، شلخته، متلک،
(متضاد) پاک

گویش مازندرانی

کثیف

فرهنگ فارسی هوشیار

آدم پست و فرومایه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری