معنی قرابت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قرابت. [ق َ ب َ] (ع اِمص، اِ) خویشی و خویشاوندی. رجوع به قرابه شود.

فرهنگ معین

(قَ بَ) [ع. قرابه] (اِمص.) نزدیکی، خویشی.

فرهنگ عمید

خویشی، خویشاوندی،
نزدیکی،

حل جدول

خویشاوندی، نزدیکی

نزدیکی

انتساب

صهر

مترادف و متضاد زبان فارسی

بستگی، خویشاوندی، خویشی، نزدیکی، نسب، نسبت، وابستگی

فرهنگ فارسی هوشیار

خویشاوندی، فامیلی

فرهنگ فارسی آزاد

قَرابَت، خویشاوندی، نزدیکی در نَسَب و پیوند،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری