معنی سهره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سهره. [س ِ رَ / رِ] (اِ) مأخوذ از هندی تاجی از مروارید زرکش و گل دار که در روزعروسی بر سر داماد و عروس گذارند. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(س رَ یا رِ) (اِ.) سیره، پرنده ای است کوچک و خوش آواز شبیه بلبل با پرهای زرد و سبز.

فرهنگ عمید

پرنده‌ای کوچک و خوش‌آواز با پرهای زرد و سبز،

حل جدول

از پرندگان خوش آواز

فرهنگ فارسی هوشیار

پرنده ایست از راسته سبکبالان از دسته مخروطی نوکان از خانواده گنجشکان که شبیه به بلبل و بسیار خوش آواز است و پرهایش زرد آمیخته به سبز و دارای منقاری کوتاه و پاهایی کوتاه و ضعیف و دمی هلالی است.

فرهنگ فارسی آزاد

سَهْرَه، یکبار بخواب نرفتن- یکدفعه نخوابیدن و بیدار ماندن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر