معنی بداوت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بداوت. [ب َ / ب ِ وَ] (از ع، اِمص) صحرانشینی. بادیه نشینی. مقابل حضارت. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بداوه شود.

فرهنگ عمید

صحرانشینی، بادیه‌گردی،

حل جدول

اندیشه‌ها و تدبیرها

مترادف و متضاد زبان فارسی

بادیه‌نشینی، صحرانشینی، بیابانگردی،
(متضاد) شهرنشینی، تمدن

فرهنگ فارسی هوشیار

صحرا نشینی، بادیه نشینی

فرهنگ فارسی آزاد

بَداوَت، (بَدا، یَبدٌو، بَدوَاً...) صحرانشین گشتن، بصحرا رفتن، صحرا نشینی، در کنایه به زندگانی ابتدائی نیز می‌گویند،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر