معنی اعلان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اعلان. [اِ] (ع مص) آشکارا کردن. یعدی بنفسه و بالباء. (منتهی الارب). آشکار کردن. (ناظم الاطباء). آشکارا کردن و ظاهر کردن. یعدی بنفسه و بالباء. (آنندراج). آشکارا کردن. (مؤید الفضلاء) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). ظاهر کردن و آشکارا کردن. (از کنز و صراح از غیاث اللغات). ظاهر ساختن امری بر کسی. متعدی بنفس است و به باء نیز متعدی شود: اعلنه الامر و به. تَعلین. مُعالَنَه. (از اقرب الموارد). || با هم هویدا نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج). || (اِمص) آشکارکردگی. افشا. اظهار. || (اِ) هر مطلب مهمی که جهت اشتهار و اطلاع عموم مردم بر پارچه های کاغذ نوشته و در گذرگاههای عامه بچسبانند و یا در روزنامه ها بنویسند. و کِشِه نیز گویند. (ناظم الاطباء). آگهی. ج، اعلانات. (فرهنگ فارسی معین). || آواز. (یادداشت بخط مؤلف).
- اعلان حکمی را، آواز دادن آن. (یادداشت بخط مؤلف).

فرهنگ معین

(مص م.) آشکارا کردن، (اِ.) آگهی. [خوانش: (اِ) [ع.]]

فرهنگ عمید

آشکار کردن، ظاهر ساختن،
(اسم) نوشته یا ورقۀ چاپ‌شده که به‌وسیلۀ آن مطلبی را به اطلاع عموم می‌رسانند، آگهی،

حل جدول

آگهی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آگهی

کلمات بیگانه به فارسی

آگهی

فرهنگ فارسی هوشیار

آشکاراندن (مصدر) آشکارا کردن پدید ساختن، (اسم) آگهی. جمع: اعلانات. آشکار کردن، علنی کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر