معنی اروم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اروم. [اَ] (ع اِ) بن درخت. || بُن ِ سُرون. (منتهی الارب). بن شاخ.

اروم. [اُ] (ع اِ) ج ِ اِرَم و اَرِم و اَرومه و اُرومه. || اروم رأس، طَرَفهای سر. || (اِخ) قبور عاد.

اروم. [] (اِخ) موضعی بجنوب قاین.

اروم. [اَ / اُ] (اِخ) کوهی است بنی سُلیم را. مُضرس بن ربعی الاسدی گوید:
قفا تعرفا بین الدحائل و البتر
منازل کالخیلان أو کتب ِ السطرِ
عَفتها السّمی ّ المدجِنات ُ و زعزعَت
بهن ّ ریاح الصیف شهراً الی شهرِ
فلما عَلا ذات الارُوم ظعائن ُ
حسان ُ الحمول من عریش و من خدرِ.
و در قول جمیل بعضی آنرا بضم همزه روایت کرده اند:
لو ذقت ما أبقی أخاک برامه
لعلمت أنک لاتلوم ُ ملیما
و غداهَ ذی بقر أسِرﱡ صبابهً
و غداه جاوزن الرکاب أرُوما.
(معجم البلدان).

حل جدول

ریشه درخت

فرهنگ فارسی آزاد

اُرُوْم، ریشه های درخت، اصل ها (مفرد: اَروُمَه، اُروُمَه)، مجازاً: اصل و نَسَب ها،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر