معنی ویران گشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ویران گشتن. [گ َ ت َ] (مص مرکب) خراب شدن:
جهان گشت ویران ز کردار اوی
غنوده شد آن بخت بیدار اوی.
فردوسی.
چون به خانه ی ْ مرغ اشتر پا نهاد
خانه ویران گشت و سقف اندرفتاد.
مولوی.

حل جدول

انهدام

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر