معنی نامیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نامیدن. [دَ] (مص) (از: نام + یدن، پسوند مصدری) پهلوی: نامینیتن (نام گذاشتن). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). نام گذاشتن. (فرهنگ نظام). اسم گذاشتن. (ناظم الاطباء). تسمیه. نام نهادن. موسوم کردن. نام دادن. || کسی را به نام خواندن. احضار کردن. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). طلب کردن.خواندن.بانگ زدن. آواز کردن. نام بر زبان آوردن. (ناظم الاطباء). اسم بردن. خواندن. || نامزد کردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). || یاد دادن. (ناظم الاطباء). || ترجمه. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

(دَ) [په.] (مص م.) اسم گذاشتن.

فرهنگ عمید

خواندن کسی یا چیزی به اسم و نام، نام ‌نهادن،

حل جدول

تسمیه

فرهنگ فارسی هوشیار

نام نهادن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر