معنی مراوده در دهخدا

مراوده

مراوده

  • مراوده. [م ُ وِ دَ / دِ] (از ع، اِمص) آمد و شد. رفت و آمد. تردد. (یادداشت مؤلف). دید و بازدید. (ناظم الاطباء). با کسی دوستی و معاشرت داشتن. (فرهنگ فارسی معین). ج، مراودات.

    - مراوده داشتن با کسی، با اورفت و آمد کردن. ارتباط و آمد و شد داشتن.

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی مراوده در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • مراوده (فرهنگ معین): (مُ وِ دِ) [ع. مراوده] (مص ل.) دوستی و آمد و شد داشتن.
  • مراوده‌ (فارسی به انگلیسی): Intercourse
  • مراوده (فارسی به عربی): اتصال
  • مراوده (فرهنگ عمید): با هم دوستی و آمدوشد داشتن، با کسی رفت‌وآمد داشتن،
  • مراوده (حل جدول): آمد و رفت
  • مراوده (مترادف و متضاد زبان فارسی): آمدوشد، آمیزش، ارتباط، تردد، تماس، حشرونشر، مصاحبت، معاشرت، نشست‌وبرخاست
  • مراوده (فرهنگ فارسی هوشیار): رفت و آمد، تردد، دید و بازدید