معنی فاسد شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فاسد شدن. [س ِ ش ُ دَ] (مص مرکب) تباه شدن. تباه گردیدن: ظن آن شخص فاسد شد و بازار اینان کاسد. (گلستان). || گندیدن. رجوع به فاسد شود.

حل جدول

ردایت

فرهنگ فارسی هوشیار

پوسیدن هازفتن و تباهیدن پوخستن پوخستیدن (گویش گیلکی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر