خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی‌ وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می‌ کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman  و….

قسمت ۵ سریال ترکی مروارید سیاه 

غزال به خونه رفته و با یادآوری بلایی که سرش اومده گریه میکنه و بعد از آب رو سرش میره تو اتاقش و درو قفل میکنه سپس میخواد با تور لباس عروسش خودشو دار بزنه که ابرو و پدرش همون موقع به خونه میرن و سعی میکنن درو بشکنن وقتی میرن داخل غزالو نجات میدن و دعواش میکنن به خاطر کاری که کرده و میگه تو اصلا به مادرت فکر نمیکنی؟ دق میکرد میمرد! سپس سرزنشش میکنه به خاطر رفتنش به کشتی وورال که ابرو میگه بابا آروم باش میبینی که میگه زورکی بوده غزال میره تو دستشویی که مدام صورتشو میشوره ابرو میره پیشش و آرومش میکنه وقتی میپرسن چیشده او تعریف میکنه که پدرش میخواد بره با اسلحه وورالو بکشه و میگه اگه من نکشم کنعان میکشه! غزال و ابرو جلوشو میگیرن و ابرو میگه نمیزاریم کسی بفهمه! ابرو با غزال میرن تو اتاق و باهاش شروع میکنه به حرف زدن و میگه باید یه راه حلی پیدا کنیم سپس بهش پیشنهاد میده که بیا با وورال ازدواج کن او میگه چی؟ من بمیرمم همچین کاری نمیکنم حاضرم ۱۰۰بار خودکشی کنم اما با اون عوضی ازدواج نکنم!

ابرو میگه پس میخوای چیکار کنی؟ به کنعان بگی؟ بعد میتونی جلوشو بگیری نکشه وورالو؟ غزال تو فکر میره و میگه نه و حسابی میترسه از وضعیت همان موقع کنعان زنگ میزنه که ابرو بیشتر تحت فشارش میزاره و میگه بگیر همه چیزو بهش بگو او جواب میده ولی نمیتونه واقعیتو بگه و قطع میکنه. وورال به ابرو زنگ میزنه و وضعیتو ازش میپرسه که او میگه ۲٫۳ روز فرصت بده بزار بهتر بشه حالش الان خوب نیست او میگه باشه راضیش کن به ازدواج با من. از طرفی کنعان به ابرو زنگ میزنه و میگه هنوز غزال خوابه؟ بیدار نشد؟ او میگه نه خیلی خسته بود کنعان میخواد بیاد تا ببینتش که ابرو میگه فردا بیا امشب دخترونه میخوایم جمع بشیم او قبول میکنه و میگه پس بیدار شد بگو زنگ بزنه بهم. عزیزآقا میره پیش جانان و بهش میگه کسی که میخواست منو بکشه گفت از طرف سینان پسرت بوده! و باهم بحث میکنن جانان میره پیش سینان و سیلی میزنه تو گوشش و میگه با این کارت نزدیک بود وورال بمیره! و بعد از سرزنش کردنش از اونجا میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی مروارید سیاه + تصویر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا