خلاصه داستان قسمت ۹ سریال ترکی حیاط + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹ سریال ترکی حیاط را برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. ما را تا پایان این پست همراهی کنید. سریال ترکی حیاط (Avlu)، درامی جنایی و پرکشش از تلویزیون ترکیه، با هنرنمایی بازیگران مطرح، داستانی تیره و نفس‌ گیر را به تصویر می‌ کشد. این سریال، با محوریت شخصیت دنیز، زنی تحصیل‌ کرده و قربانی خشونت خانگی که به اتهام قتل همسرش راهی زندان زنان می‌ شود، روایتی از بقا، مقاومت و بازیابی هویت را در دل یک زندان مخوف به نمایش می‌ گذارد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Demet Evgar, Ceren Moray, Nursel Köse, Çagdas Onur Öztürk, Ayça Damgaci, Kenan Ece, Çigdem Benli, Ümmü Putgül, Saniye Samra, Hüseyin Turunç, Berna Eker, Görkem Mertsöz, Deniz Can Aktas

قسمت ۹ سریال ترکی حیاط

قسمت ۹ سریال ترکی حیاط

به دنیز خبر میدن که زمان دادگاهش فرا رسیده و به تمام کسانی که تو اون روز جنایت با دنیز روبرو شده بودن را هم میگن که باید برای دادگاه بیان. آزرا داوطلبانه ازشون میخواد تا اونم باهاشون بره. اجم وقتی خبردار میشه به پدرش میگه که منم میخوام بیام و منتظر روز دادگاه میمونن. موعد دادگاه فرا رسیده و آنها سوار اتوبوس میشن و به سمت ساختمان دادگاه راهی میشن. دنیز یکبار دیگه اونجا برای قاضی ماجرارو تعریف میکنه که من نمیدونم چجوری و چه اتفاقی افتاد وقتی به خودم اومدم دیدم چاقو تو دستمه که خونیه سپس یکی یکی تمام افراد شاهد میان و چیزهایی که اون روز دیدن را میگن بازپرس پرونده با ارائه مدرک که چاقو هست به قاضی میگه که تنها اثر انگشتی که رو چاقو پیدا شده متعلق به دنیز دمیر هستش وکیل دنیز میگه این چاقو از آشپزخانه برداشته شده درسته؟ او تأیید میکنه وکیل میگه همین که چاقو چجوری از آشپزخانه خارج شده خودش سواله ولی واستون عجیب نیست که یک چاقوی آشپزخانه چرا باید فقط اثر انگشت دنیز روش باشه؟ سپس رو به مامور زندان مراد ‌میکنه و بهش میگه شما گفتین توی اون وضعیت هر کسیو در حال انجام کاری می‌دیدین آیا با چشمای خودتون دیدین که دنیز با چاقو کاری انجام بده؟

مراد میگه نه قاضی از تمام شاهدها می‌پرسه که آنها هم میگن نه فقط دستش بود و شوکه شده بود اما از اونجایی که مدارک کافی نیست قاضی برای دنیز حکم ابد می‌بره همگی ناراحت میشن واسه دنیز و اجم با شنیدن این حکم از حال میره و پدرش بهش رسیدگی می‌کنه و تمام زندانی‌ها به اتوبوس برمی‌گردند تا به سمت زندان برن. دنیز تو زندان حسابی به هم ریخته و تو خودشه هم سلولی‌هاش میرن پیشش و ازش می‌خوان که خودشو نبازه چون هنوز دادگاهت تموم نشده و وکیلت خوب بلده چیکار کنه. ملیس رئیس زندان به آزرا خبر میده که بره پیشش اون وقتی میره تو اتاق رئیس زندان ملیس بهش میگه که پدرت اومده و می‌خواد ببینتت خوب فکر کن آزرا میگه الکی اومده بفرستش بره اما ملیس میگه بیشتر فکر کن هرچی باشه پدرته سرطان هم داره تصمیمی بگیر که بعداً پشیمون نشی آزرا میره به دیدن پدرش که بهش میگه می‌دونی اومدم اینجا واسه چی؟ که خودم تو چشمات نگاه کنم و بگم که ازت بدم میاد و دیگه نیا اینجا بعد از کمی صحبت کردن با همدیگه و گلگی کردن آزرا ازش، او با گریه برمی‌گرده به زندان.

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان تمام قسمت های سریال ترکی حیاط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا