خلاصه داستان قسمت ۹۹ سریال ترکی بهار + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۹ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز بهعنوان تهیهکننده این مجموعه شناخته میشود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روزهای فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش میشود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانهدار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی میشود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و میگوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!
قسمت ۹۹ سریال ترکی بهار
به بهار خبر میدن که مریضش مدام داره سرفه میکنه و حالش خوب نیست بهار میره پیشش و بهش رسیدگی میکنه. بعد از گذشت چند ساعت به بهار اطلاع میدن که مریضش حالش بدتر شده و زخمهایی هم روی سطح بدنش ایجاد شده بهار به همراه تیمور میرن به معاینه کردن از اون زن. آنها با ماسک میرن اونجا و با معاینه کردن متوجه میشن که یه بیماری ویروسی گرفته ازش سوالاتی میپرسن که اخیراً چیزی مشکوک خورده بوده یا تزریقی انجام داده یا نه او بهشون میگه یه واکسن بود برای جوانسازی پوست که نمونه آزمایشی بود منم انجام دادم. آنها ازش میپرسند که چیزی نگفتند درباره واکسن که از چی ساخته شده؟ او بهشون میگه چرا اتفاقاً بهم گفتن از یه ویروس جهش یافته گرفته شده بهار و تیمور به همدیگه نگاه میکنند و شوکه میشن. سپس با دکتر جنیفر تماس میگیرند و علائم بیمار را بهش میگن او بهشون میگه که احتمالاً یه بیماری ویروسی که قابلیت سرایت داره گرفته ازشون و میخواد که اتاقو قرنطینه کنند.
بعد از چند دقیقه بهار یک دفعه از حال میره و رو زمین میافته تیمور کمکش میکنه و به یه اتاق میبرتش. سپس بهش رسیدگی میکنه که میبینه علائمش مثل همون مریضه سپس این خبرو به همه میده و میگه که احتمالاً باید بیمارستان قرنطینه بشه. اورن به تمام دستیارها میگه باید تمام عملهای غیر ضروری را کنسل کنید سپس به جم زنگ میزنه و میگه باید پارلا و هما را سرگرم کنی که سراغ گوشی و فضای مجازی نرن او میپرسه چیزی شده؟ باید نگران باشم؟ او میگه نه فقط امکان داره یه ویروس مسری تو بیمارستان باشه ولی مطمئن نیستیم! از طرفی سرن و آراز برای ماه عسل به هتلی میرن که آراز رزرو کرده اما وقتی به اونجا میرسند بهشون میگه که باگ سیستم بوده و اصلاً برای شما اتاقی ثبت نشده آنها جا میخورند و سرن با گریه و کلافگی میگه که شما نمیدونید ما از چه مسیری خودمونو رسوندیم اینجا! آنها وقتی میبیند زن و شوهر هستند و برای ماه عسل اومدن بهشون یکی از اتاقهای لوکسشونو هدیه بهشون میدن تا ازش استفاده کنن. آنها خوشحال میشن و وقتی به داخل اتاق میرن از اون اتاق حسابی خوششون میاد و تشکر میکنن ازشون….