خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی داستان یک شب + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی داستان یک شب می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی داستان یک شب یکی از مجموعههای تلویزیونی ترکی است که بخاطر بازیگران خود بسیار مورد توجه قرار گرفت. سریال ترکی داستان یک شب (Bir Gece Masalı) به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و نویسندگی سلدا آکین (Selda Akin)، ادا تزجان (Eda Tezcan) و جیهان چالیسکانتورک (Cihan Çaliskantürk) در سال ۲۰۲۴ ساخته شد. بوراک دنیز و سو بورجو یازجی کوشکون بازیگران اصلی این اثر هستند.
قسمت ۶۷ سریال ترکی داستان یک شب
همه تو مراسم ترفیع ماهر هستن که عکاس در حال عکس گرفتن از ماهر با خانواده اش هست که کورشاد میره دنبال مادرش که ماهر با دیدم کورشاد میگه پدرت اینجا چیکار داره جان افزا؟ او هم جا خورده که عفت و عاصف با دیدنش بهم میریزن و باهاش دعوا میکنن که از اونجا بره کورشاد با خانواده اش از اونجا میره و جان افزا هم باهاشون میره. سلیم سر قبر رشید رفته و گریه میکنه و میگه ماهر پدرمو گرفتی ازم تاوانشو باید پس بدی! سپس یادش میاد که رشید بهش گفته بود که مادرش موقع مرگش بهش گفته بوده که اون پسرشه. سلیم با خودش حرف میزنه و میگه به حسابت میرسم ماهر! تو پدرمو گرفتی ازم چیزی که از بچگی تو حسرتش بودم! تو خونه سر میز شام عاصف با عفت و فرمان درباره کورشاد حرف میزنن و از اینکه ماهر جوری که باید باهاش رفتار میکرده نکرده هم صحبت میکنن که ماهر میشنوه و بهم میریزه.
سپس بهشون میگه شام میل ندارم و میره دنبال جان افزا. تو مسیر برگشت به عمارت ماهر متوجه بهم ریختگی جان افزا میشه و باهاش حرف میزنه و میگه نباید توقع داشته باشی از من و خانواده ام که با پدرت عادی رفتار کنیم درسته بهم کمک کرد و جونمو نجات داد ولی تو مرگ پدرم نقش بسزایی داشته! سپس به عمارت برمیگردن که عاصف بهشون میگه تو یه هتل واسه هممون اتاق کرایه کردم واسه یه روز میریم خوش میگذرونیم اونا از اینکه تو عمل انجام شده قرار گرفتن زیاد خوششون نیومد ولی ناچارا قبول میکنن. فردای آن روز میرن به هتل که اونجا میبینن هتلی که رزر کرده در راستای سلامتیه و همه ی مهمان هاش سالخورده ها و پا به سن گذاشته ها هستن که ماهر و جان افزا جا میخورن….