خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی حیاط + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی حیاط را برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. ما را تا پایان این پست همراهی کنید. سریال ترکی حیاط (Avlu)، درامی جنایی و پرکشش از تلویزیون ترکیه، با هنرنمایی بازیگران مطرح، داستانی تیره و نفس‌ گیر را به تصویر می‌ کشد. این سریال، با محوریت شخصیت دنیز، زنی تحصیل‌ کرده و قربانی خشونت خانگی که به اتهام قتل همسرش راهی زندان زنان می‌ شود، روایتی از بقا، مقاومت و بازیابی هویت را در دل یک زندان مخوف به نمایش می‌ گذارد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Demet Evgar, Ceren Moray, Nursel Köse, Çagdas Onur Öztürk, Ayça Damgaci, Kenan Ece, Çigdem Benli, Ümmü Putgül, Saniye Samra, Hüseyin Turunç, Berna Eker, Görkem Mertsöz, Deniz Can Aktas

قسمت ۴ سریال ترکی حیاط

قسمت ۴ سریال ترکی حیاط

دنیز را به اتاق بازجویی بردن و ازش می‌پرسند که چه جوری اون بلا را سر نهال آورده و دلیلش چی بوده؟ دنیز بهش میگه چرا باور نمی‌کنین میگم من هیچ کاری نکردم! کار من نبوده! نهال خانم خودش به هوش بیاد همه چیزو میگه. همون موقع از بیمارستان به اوزلم زنگ می‌زنند و خبر میدن که خدا را شکر عمل نهال موفق آمیز بوده و خطر رفع شده اوزلم خدا را شکر می‌کنه و می‌خواد مثل نهال قدرت داشته باشه که تو زندان حرفش برو داشته باشه و ازش حساب ببرن. او میره تو سرویس بهداشتی و آبی به صورتش می‌زنه سپس تمرین می‌کنه و به خودش مسلط میشه که بره با زندانی‌ها صحبت کنه. سپس تو حیاط زندان با زندانی‌ها صحبت می‌کنه و بهشون میگه که به زودی کسی که باعث این اتفاق واسه نهال خانم بود مجازات میشه او سعی می‌کنه به خودش مسلط باشه تا لرزش صداش و ترسش مقابل زندانی‌ها پنهان بمونه. دنیز وقتی تنهاست به خاطر این منجلابی که توش گیر کرده حسابی عصبیه و گریه می‌کنه آزرا میره پیشش و بهش گوشی میده و میگه وفادار بودی چشم قشنگ بیا اینو بگیر زنگ بزن به دخترت او خوشحال میشه و به اجم زنگ می‌زنه. او متوجه میشه که هاکان به هوش اومده و حالش خوبه او خدا را شکر می‌کنه و خیالش راحت میشه پلیس‌ها رفتن به اتاق هاکان و ازش می‌پرسن که چه اتفاقی افتاده بوده؟

هاکان میگه که اسلحه دست خودم بود و دنیز هیچ تقصیری نداشت. یکی از مامورین پلیس میره تو حیاط پیش دنیز و بهش خبر به هوش اومدن شوهرشو میده دنیز که از قبل می‌دونسته اما وانمود می‌کنه که تازه داره می‌شنوه و خدا رو شکر می‌کنه مامور زندان تعجب می‌کنه و میگه اونجوری که باید خوشحال می‌شدی نشدی! نکنه از قبل می‌دونستی! دنیز میگه نه بابا خوشحال شدم دیگه باید چیکار می‌کردم؟ سپس بهش میگن که وکیلت اومده تا ببینتت او میره پیش وکیلش که وکیل بهش میگه هیچ مدرکی ندارن که تو نهالو زخمی کردی تا یه هفته دیگه آزادی تو این یه هفته حواستو جمع کن که جرمی مرتکب نشی و آتویی دستشون ندی. فردای آن روز اجم از اخبار تو تلویزیون متوجه میشه که مادرش رئیس زندانو زخمی کرده او که می‌دونه این کارو مادرش نمی‌کنه میره سراغ وکیل مادرش و بهش میگه مادر من همچین کارایی نمی‌تونه بکنه اون زورش به یه مورچه هم نمی‌رسه! حتی اون به بابام شلیک نکرده بود من این کارو کرده بودم و برای محافظت از من خودشو قربانی کرد وکیل جا می‌خوره که اجم بهش میگه می‌خوام مادرمو نجات بدم الان میرم همه چیزو تعریف می‌کنم تا از اون زندان بیاد بیرون! دارن واسش اون تو پاپوش درست می‌کنن وکیل سعی می‌کنه جلوشو بگیره و میگه نکن چون اینجوری نه مادرت آزاد میشه نه حرف تو رو باور می‌کنن و خودتو هم تو مخمصه می‌ندازی…

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان تمام قسمت های سریال ترکی حیاط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا