خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman و….
قسمت ۳۷ سریال ترکی مروارید سیاه
ابرو رفته رستوران پیش غزال و بهش میگه که پدر واقعیش خلیل نیست و یه عمر مادرش بهش دروغ گفته او بهم میریزه و میگه تو چی داری میگی؟ ابرو میگه واقعا دلم به حالت میسوزه و میره که غزال میشینه و شروع میکنه به گریه کردن. وورال به قنبر زنگ میزنه و میگه چی شد؟ قنبر بهش میگه فرار کرد نتونستم بیارمش پناه برد به پلیس وورال میگه بدون ژاله نمیای اینجا! سپس خودش به غزال زنگ میزنه که او بهش میگه رستورانه وورال از تن صداش میفهمه که حالش خوب نیست غزال میگه میخوام یکم تنها باشم تا فکر کنم بعداً حرف بزنیم. وورال بعد از قطع تماس به سمت رستوران راهی میشه. غزال میخواد بره پیش مادرش تا بپرسه قضیه چیه حقیقت داره یا نه اما وقتی از رستوران میخواد بره افرادی میریزن اونجا و اونو با خودشون از اونجا میبرند. وورال وقتی میرسه میبینه کسی اونجا نیست و کیف غزال روی زمین افتاده اون نگران میشه. غزال را به ویلایی میبرند که اونجا با عزیز توپراک و کنعان روبرو میشه و باهاشون دعوا میکنه و میگه که این چه کاریه؟ کنعان ازش میخواد آروم باشه تا حرفاشونو گوش کنه بعد هرجا که خواست بره.
سپس بهش میگه که ژاله بهم زنگ زد گفت وورال فهمیده که دارین درباره ناز تحقیق میکنین واسه همین جونت در خطر بود یکم صبر کن تا وضعیت سفید بشه بعد برو. غزال به خودش میاد و میگه که کیفم تو رستوران جا مونده فلش هم تو کیفه کنعان میگه چه فلشی؟ او بهش میگه فیلم دوربینهای خونه وورال اگه به دست وورال برسه بیچاره میشیم و میخواد تا بره کیفشو حداقل از رستوران برداره که کنعان اجازه نمیده و میگه واسم اصلاً مهم نیست که دیگه ببینه یا نه. ابرو وقتی پیش پدرش برمیگرده به خلیل میگه که به غزال ماجرارو گفته خلیل عصبانی میشه و میگه برگه برندمو سوزوندی! و باهاش بحث میکنه. کنعان علت بیتاب بودنشو ازش میپرسه که غزال حرفهای ابرو را بهش میگه و ادامه میده که میخواستم برم از مادرم بپرسم که منو آوردین اینجا و کمی با هم در این باره صحبت میکنند و میخواد بزاره یه سر بره پیش مادرش که کنعان میگه یه ذره دیگه تحمل کن. وورال فلشو از تو کیف غزال برداشته و میزنه به لپ تاپ وقتی میخواد فیلمو ببینه پلیس به اتاقش میره و بهش میگه شما باز داشتین وورال دلیلشو میپرسه که آنها بهش میگن تو کلانتری مشخص میشه..