خلاصه داستان قسمت ۳۳ و ۳۴ سریال ترکی حیاط + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۳ و ۳۴ سریال ترکی حیاط را برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. ما را تا پایان این پست همراهی کنید. سریال ترکی حیاط (Avlu)، درامی جنایی و پرکشش از تلویزیون ترکیه، با هنرنمایی بازیگران مطرح، داستانی تیره و نفس گیر را به تصویر می کشد. این سریال، با محوریت شخصیت دنیز، زنی تحصیل کرده و قربانی خشونت خانگی که به اتهام قتل همسرش راهی زندان زنان می شود، روایتی از بقا، مقاومت و بازیابی هویت را در دل یک زندان مخوف به نمایش می گذارد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Demet Evgar, Ceren Moray, Nursel Köse, Çagdas Onur Öztürk, Ayça Damgaci, Kenan Ece, Çigdem Benli, Ümmü Putgül, Saniye Samra, Hüseyin Turunç, Berna Eker, Görkem Mertsöz, Deniz Can Aktas
قسمت ۳۳ و ۳۴ سریال ترکی حیاط
هاکان رفته دم در خونه آلپ و سراغ اونو میگیره. مجید و بقیه بهش میگن که اونجا نیست هاکان باهاشون کمی بحث و دعواش میشه که بعد از اینکه از اونجا میره مجید به آدماش میگه این فکر کنم یه چیزایی فهمیده تعقیبش کنیم و توی موقعیت مناسب کارشو تموم کنین. قدرت که ملیس دستور انتقال اون به یه زندان دیگه را داده از طریق نفوذش کاری کرده که مدیریت زندان را زیر سوال ببره. بازرس میاد برای بازبینی پروندهها که ببینه گزارشها درباره ملیس حقیقت داره یا نه. خبرنگارها به جلوی زندان اومدن برای به دست آوردن خبر و پرسیدن سوالاتشون از اونا اوکتای به بیرون رفته و باهاشون صحبت میکنه و بهشون میگه که همچین چیزی نیست اما یکی از خبرنگارها که از قدرت دستور گرفته حرفاشو ادیت میکنه و جوری تو اخبار منتشر میکنه که انگار تایید کرده و از ناکارآمد بودن ملیس داره گلگی میکنه. آنها وقتی این خبرو تو تلویزیون میبینن جا میخورن اوکتای میگه من همچین حرفایی نزدم! ملیس بهش میگه من بهت اعتماد دارم میدونم ولی اینکه رفتی باهاشون صحبت کردی کلاً اشتباه بود.
از طرفی تو اخبار خبر اجم را دوباره پخش میکنند و متهم ردیف اول پرونده قتل او را آلپ دوست پسرش میدونن که فرار کرده و نیست مجری اخبار میگه که مادر آلپ هم تو همان زندانی هست که مادر اجم اونجاست دنیز با شنیدن این حرف و فامیلی آلپ میفهمه که او پسر قدرته و با عصبانیت فریاد میزنه و قدرتو صدا میزنه و میره سمتش و به قصد کشت میخواد اونو خفه کنه. مامورها میان و جداشون میکنن و میگن تا آروم نشی و خودتو کنترل نکنی اجازه نمیدیم بری داخل! ملیس تهدیدش میکنه که اگه به این رفتارش ادامه بده هفتهها میندازتش تو انفرادی. زندانی جدیدی به زندان اضافه میشه که آدم قدرته. قدرت تو یه فرصت میره پیشش و ازش میخواد تا کار یه نفرو تموم کنه. اون نقشه کشیده و با کمک یکی از مسئولان آشپزخانه تو غذای دنیز دارو میریزند که مسموم بشه شب وقتی دنیز به درمانگاه میره آدم قدرت خودشو میندازه رو زمین تا تو درمونگاه با دنیز تنها بشه….