خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی حیاط + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی حیاط را برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. ما را تا پایان این پست همراهی کنید. سریال ترکی حیاط (Avlu)، درامی جنایی و پرکشش از تلویزیون ترکیه، با هنرنمایی بازیگران مطرح، داستانی تیره و نفس گیر را به تصویر می کشد. این سریال، با محوریت شخصیت دنیز، زنی تحصیل کرده و قربانی خشونت خانگی که به اتهام قتل همسرش راهی زندان زنان می شود، روایتی از بقا، مقاومت و بازیابی هویت را در دل یک زندان مخوف به نمایش می گذارد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Demet Evgar, Ceren Moray, Nursel Köse, Çagdas Onur Öztürk, Ayça Damgaci, Kenan Ece, Çigdem Benli, Ümmü Putgül, Saniye Samra, Hüseyin Turunç, Berna Eker, Görkem Mertsöz, Deniz Can Aktas
قسمت ۲ سریال ترکی حیاط
آذرا قلدر زندان با دنیز صحبت میکنه و بهش میگه که باید با یه نفر به اسم جمال ملاقات کنی اون بهت سیم کارت میده میگیری و برای من میاری مراقب باش نباید نگهبانهای زندان بفهمند، دنیز حسابی استرس داره که آزرا و افراد گروهش باهاش حرف میزنن و اونو آروم میکنند که نگران نباشه. زمان ملاقات فرا میرسه و دنیز به سمت اتاق ملاقاتی میره رئیس زندان نهال خانوم لیست کسانی که اومدن به ملاقاتی زندانیها را میخونه و میگه عجیبه اولین ملاقاتی دنیز دمیر از خانوادهاش نیست یه غریبه است مشکوک میزنه و به مامورش میگه اوزلم چشم از دنیز برندار او قبول میکنه. دنیز رفته به ملاقاتی که جمال او را در آغوش میگیره و ازش میخواد که طبیعیسازی کنه. وقتی میشینن کمی حرف میزنند و جمال بهش میگه یکم دیگه زمان ملاقاتی تموم میشه دوباره همدیگرو بغل میکنیم من سیم کارتو بهت میدم تو جوری که انگار داری موهاتو مرتب میکنی سریع بزار تو دهنت دنیز قبول میکنه. بعد از تموم شدن زمان ملاقاتی اوزلم دنیز را با خودش میبره گوشهای و تفتیش بدنش میکنه اما نه تو موهاش نه تو دهنش و نه زیر لباسهاش چیزی پیدا نمیکنه و مجبور میشه بفرستش بره تو حیاط برای هواخوری. نهال وقتی گزارششو از اوزلم میگیره میره حیاط و خودش دنیزو تفتیش میکنه اما او هم چیزی پیدا نمیکنه.
او نگاهی به آزرا میندازه و بهش میگه بالاخره یه جا یه روزی گاف میدی بعد از رفتن آنها آزرا با افرادش دنیزو میبرن به سرویس بهداشتی و مجبورش میکنند بالا بیاره. همان موقع نهال با افرادش به داخل سرویس بهداشتی میرن همشونو تفتیش میکنند اما باز هم چیزی پیدا نمیکنند نهار کلافه شده و به اتاقش برمیگرده. آنها وقتی به سلولشون برمیگردن آزرا به دنیز گوشی میده تا به دخترش زنگ بزنه اما به جای اجم خواهر شوهرش برمیداره که با شنیدن صدای دنیز باهاش دعوا میکنه و میگه دیگه بهشون زنگ نزنه بعد از قطع تماس او به رئیس زندان نهال زنگ میزنه و خبر تماس دنیز را بهشون میده و میگه که روح و روان برادرزاده من به هم میریزه از اونجایی که روز تماس تلفنی نیست نهال میفهمه که دنیز با موبایلی از تو زندان زنگ زده. او دنیزو صدا میزنه و ازش میخواد تا حرف بزنه اما او چیزی نمیگه و گردن نمیگیره نهال یک روز دنیزو میندازه به انفرادی و تهدیدش میکنه. در آخر وقتی نهال میبینه دستش به جایی بند نیست تصمیم میگیره هم دنیز هم قدرت را از انفرادی آزاد کنه تا با آزرا درگیر بشه و یه گاف بالاخره یه جایی بدن….