خلاصه داستان قسمت ۲۸۴ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۸۴ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۸۴ سریال ترکی شربت زغال اخته
دوعا و مری که رفتن به بیمارستان با دکتر حرف میزنن برای گواهی که دکتر به عبداله خان زنگ میزنه و ازش اجازه میخواد او شوکه میشه و بهش میگه نه گواهی ندین سپس میره با فاتح دعوا میکنه. فاتح وقتی قضیه رو میفهمه عصبی میشه و به دوعا زنگ میزنه که میبینه گوشیش خاموشه. دوعا و مری رفتن خونه سولماز و اونجا همگی جمعن که ایشیل زنگ میزنه به آذرخش و باهاش برای شب قرار چای میزاره. عبداله خان میره دنبال ایشیل و میگه بریم جایی سریع برمیگردیم. اونا میرن به یه خونه ویلایی که ایشیل با دیدن اونجا حسابی خوشش میاد و میگه یعنی اینجا مال ماست؟ عبداله خان میگه اگه خوشت اومده آره ایشیل میگه عاشقش شدم! و ازش تشکر میکنه. دوعا وقتی به خونه برمیگرده فاتح باهاش به خاطر کاری که کرده دعوا میکنه و میگه میدونی چقدر بابام منو سرزنش کرد؟ دوعا میگه واسه تو خواستم این کارو بکنم خواستم پولمونو پس بگیریم! فاتح میگه میدونم ولی بابام متوجه نمیشه! اونا باهم بحث و دعوا میکنن که نیلای حرفاشونو میشنوه و به پنبه میگه که دارن دوباره باهم دعوا میکنن پنبه ازش میخواد بره پیش شوهرش فالگوش واینسته. آذرخش منتظر سویلای هست که با اومدنش پیش مادرش بره پیش مری که بریل میاد اونجا و به آذرخش میگه تو برو من اینجام خیالت راحت آذرخش قبول میکنه و میره.
وقتی پیش ایشیل میره او باهاش حرف میزنه و میگه که میدونم رابطه ای که دارمو تأیید نمیکنی ولی ازت میخوام رابطه تو با من قطع نکنی من جزء شماها کسیو ندارم تو استانبول! آذرخش هرچی درباره رابطه اشتباهش بهش میگه او یه چیزی پیدا میکنه و نقضش میکنه که آذرخش میگه تو دیگه خودت انتخابتو کردی و به منم ربطی نداره. مری رفته پیش اوزکان و او بهش از مشکلات کاری میگه که حساب کتابا ریخته بهم مری پیشنهاد میده دوباره پول بهش قرض بده اما او میگه نه نمیتونم قبول کنم حرفشم نزن و ازش میخواد پیشش بمونه شب مری قبول میکنه و به دوعا میگه حواسش به شعله هم باشه دوعا لبخند میزنه و میگه باشه من حواسم هست بهش. نیلای و مصطفی تو اتاقشون قبل از خواب دعوا میکنن که پنبه میره پیششون و بهشون میگه چیشده؟ مصطفی به نیلای میگه من میرم آب بخورم برگشتم آروم شده باش چون اصلا حوصله ندارم و میره. پنبه با نیلای صحبت میکنه و ازش میخواد شوهرشو از خودش نرنجونه که نیلای میگه تو به فکر آقای خودت باش! پنبه میگه چی میگی؟ نیلای که صبرش تموم شده بهش میگه عبداله خان با ایشیل بهت خیانت میکنه او شوکه میشه و بهش میگه اینبار اونارو رسوا میکنم نشنوم به کسی چیزی بگی! و میره تو اتاقشون که عبداله خان میره دوش بگیره و پنبه از فرصت استفاده میکنه و گوشیشو چک میکنه که با دیدن پیام ها و عکس های ایشیل حرص میخوره ولی خودشو کنترل میکنه….
