خلاصه داستان قسمت ۲۶۹ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۶۹ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۶۹ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش به سویلای زنگ زده و سراغ مادرشو میگیره که او با گریه میگه حواسم بهش بود داشتم غذا درست میکردم رفتم چاییشو عوض کنم که دیدم نیست اصلا نمیدونم کجا رفت چجوری رفت که نفهمیدم! الان دارم اطراف خونه رو میگردم آذرخش قبول میکنه و میگه تو همچنان بگرد منم برم بگردم و وقتی قطع میکنه یه نفر بهش زنگ میزنه و میگه جلوی در ساختمان اومده و مادرشو آورده آذرخش سریع میره پایین و با دیدن مادرش خیالش راحت میشه و گلگی میکنه که دوباره کجا رفته بوده! اون مرد بهش میگه که منم سالها با پدرم زندگی میکردم که دچار همین بیماری بود واسه همین آشنا بودم با این بیکاری وقتی دیدم مادرتون عادی نیست رفتارش اولین کاری که کردم جیباشو گشتم که با دیدن شماره تلفن و آدرسی که گذاشتین تو جیبش آوردمش اینجا آذرخش تشکر میکنه و مادرشو سرزنش میکنه که دوباره زهره ترکش کرده با رفتنش. نیلای با زلفی رفته بازار و از همون سرویس قاشق و چنگالی که دوعا خریده بود یه دست میخره که با شنیدن قیمتش جا میخوره اما از پس اندازش یکی میخره و میره سمت خونه.
شب وقتی فاتح رفته خونه به دوعا میگه چرا با من مشورت نکردی واسه استخدام این زنه؟ دوعا میگه مهم این بود که جمره باهاش ارتباط بگیره و حالش خوب باشه الان میبینی که چقدر باهم خوبن! فاتح تأیید میکنه و میرن سمت خونه پنبه. اونجا سر میز شام دوعا به نیلای میگه تو هم رفتی خریدی؟ او تأیید میکنه که بعد از کمی کل کل کردن باهمدیگه عبداله خان به پنبه میگه فردا افطار هتل جدیده میریم بعد از افطارم نورسما و الهامی انگشتر دستشون میکنن اونا به نورسما تبریک میگن. شب سراپ با هالوک نشستن در حال شام خوردنن و باهم میرقصن و خوش میگذرونن که وقتی نشستن چای بخورن زنگ در به صدا درمیاد سرتاپ با باز کردن در میبینه کایهان و لمان اومدن. آنها میگن اومدیم واسه ملاقاتتون سپس کایهان با دیدن هالوک بهش طعنه میزنه که اونجا دیدتش سپس بهش پیشنهاد میده تو کار دومش که درست کردن پک های تقویتی هست شریک بشه و باهم ببرن جلو این کارو او قبول نمیکنه اما سرتاپ میگه میاد من بهش کمک میکنم….