خلاصه داستان قسمت ۲۶۱ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۶۱ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
قسمت ۲۶۱ سریال ترکی قضاوت
جیلین و یکتا رفتن به دادگاه جرایم سنگین تا به پرونده‌ای که دادستان اجلال برای یکتا باز کرده رسیدگی کنن. در آخر قاضی با شنیدن حرف‌های یکتا و جیلین به عنوان وکیلش حکم میده از اونجایی که امکان فرار یکتا به خارج از کشور خیلی پایینه حین محاکمه آزاد باشه. آنها از اونجا میرن تو ساحل و یکتا حسابی به هم ریخته و به جیلین میگه من بهت گفتم این زن گیر داده به من تا منو خفه نکنه ول کن نیست! جیلین آرومش می‌کنه و بهش میگه از پسش بر میایم غصه نخور تو امروز روز عقدته یادت که نرفته! یکتا با یادآوری این قضیه تایید می‌کنه و میگه راست میگی جیلین بهش میگه خودتو جمع و جور کن تا شب برو آماده شو بعد تو مراسم می‌بینمت خودم شاهد عقدتم، منم برم با چینار صحبت کنم از اردال بهش بگم یکم بهش روحیه بدم. یکتا به جیلین میگه چینار از تو زندان وضعیتش خیلی بهتر از منه امیدش بیشتره و از اونجا میرن. رئیس کلانتری حسابی کار ریخته رو سر ارن و او از اینکه تمام روز تو اتاق بوده و پاشو بیرون نذاشته کلافه شده و عصبیه. ایلگاز از زن و شوهری که تو اون خونه زندگی می‌کرد بازجویی می‌کنه. اول از اون مرد درباره اون شبی که دزد اومده بوده و ادعا داشته که یه نفرو کشته سوال می‌کنه.
ایلگاز به اون مرد میگه روی اون چاقویی که پیدا شده اثر انگشت مادرتونم هست اون مرد جا می‌خوره و به ایلگاز میگه مادر من ۵ سال پیش فوت کرده! اصلاً زنده نیست این مسخره بازیا چیه؟ ایلگاز که به فوت کردن مادرش شک داره سعی می‌کنه از روزی که فوت کرده سوال بپرسه و اطلاعات کسب کنه. بعد از اون از زنش می‌خواد تا بیاد و از اونم درباره اون شب و مادر شوهرش سوال می‌کنه. بعد از رفتن آنها فیرات به ایلگاز میگه آخه چرا باید کسی مادر خودشو مرده نشون بده؟ اونم ۵ سال! سپس به ایلگاز میگه به نظرتون برم خونشونو بگردم؟ شاید کسی تو حیاط خونشون دفن شده باشه! ایلگاز میگه مجوز نداریم فیرات میگه خوب کارت‌های من گم شده شاید اونجا افتاده باشه و به این بهونه میره اونجا. اما زمینی پیدا نمی‌کنه که کنده شده باشه. جیلین رفته به ملاقات چینار و از اردال بهش میگه که اعتراف کرده اون به تو دارو رو داده و اصلاً روحتم خبر نداشته از این قضیه! چینار لبخند می‌زنه و حال خانواده‌اشو می‌پرسه او میگه همه خوبن هفته دیگه احتمالاً میای به سلول خودت اونجوری همگی میایم به ملاقاتت. شب شده و همه تو خونه یکتا جمع شدن. مراسم عقد یکتا و لاجین کم کم در حال برگزار شدنه.توچه تو اون خونه پسرا بیهوشه. پسرا اخر شب یه نفرو میندازن تو دریا…
