خلاصه داستان قسمت ۲۶۰ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۶۰ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
قسمت ۲۶۰ سریال ترکی قضاوت
توچه که طبق گفته دادستان ایلگاز به تحقیق درباره اون زن و شوهر مشغول بود متوجه میشه که یکی از همسایهها اون موقع شب صدای شلیک اسلحه را شنیده. او این خبرو به ایلگاز میده و ایلگاز با این مدارک موفق میشه حکم بازرسی خونه را بگیره. شب جیلین وقتی مادرشو تو راهرو ساختمان میبینه بهش میگه عثمانو دیدی بهش بگو باید با آیلین بشینه و درباره بچهها مخصوصاً الیف حرف بزنن این بچه هم به پدر احتیاج داره هم مادر نمیتونه بکشه کنار همه سختیارو بندازه گردن آیلین! این بچه گناه داره! گل خانم ازش میخواد تا خودشو ناراحت نکن و حرص نخوره خودش با عثمان حرف میزنه. فردای آن روز ایلگاز با گروه تجسس به خونه اون زن و شوهر میرن و شروع میکنن به گشتن اون خونه. آنها ردی رو دیوار میبینند که ازش میپرسن این مال چیه؟ چرا این شکلی شده؟ دکتر اول کمی دستپاچه میشه اما خودشو جمع و جور میکنه و میگه این مال سگمونه هرکی که سگ داره اینو خوب درک میکنه.
توچه فکری به سرش میزنه و به دادستان میگه بهتره یخچالو بکشیم جلو شاید خونی چیزی پشتش رفته باشه ایلگار تایید میکنه و با کشیدن یخچال به جلو چاقویی اون پشت میبیند که نظرشونو جلب میکنه. ایلگاز میگه که از اونجا نمونه برداری کنند و چاقو را برای بررسی ضبط کنند. ایلگاز در حال گشتن تو سالن هست که یک دفعه میبینه همسر دکتر داره میره سمت چاقو تا اونو برداره ایلگاز جا میخوره و میگه دارین چیکار میکنین؟ او بهش میگه چند وقتی بود یکی از چاقوهای سرویس آشپزخونم گم شده بود وقتی دیدم اونجا افتاده خوشحال شدم خواستم بردارم. ایلگاز به گوکسو میگه این چاقو رو سریعاً بفرستین برای آزمایشگاه. توچه به آدرسی میره به دنبال زنی به نام ایرماک، اون آدرس تو یه محله پایین شهره. دادستان اجلال به یکتا میگه بره پیشش یکتا به جیلین میگه بیا سریع باید بریم پیش دادستان اجلال نمیدونم چیکار داره.
وقتی میرسن دادستان اجلال بهش میگه شما به موکلتون گفتین که از بیمارستان ۵ میلیون غرامت گرفتین در صورتی که ۱۰ میلیون گرفتین بقیهشو گذاشتین تو جیب خودتون و رسید واریزی را بهش نشون میده بعد از کمی بحث کردن بهش میگه قلابی بودن وکالتتو نمیتونم ثابت کنم ولی کاری میکنم اسمت از رو اون تابلو بیاد پایین و دیگه نتونی کار کنی! یکتا حسابی به هم ریخته اما کاری نمیتونه بکنه. توچه به محله ایرماک خانم رسیده وقتی دم در خونش میره میبینه کسی نیست نوشتهای میذاره لای در و وقتی از ساختمون میخواد بره متوجه میشه ۴ تا پسر مزاحم یه خانم شدن او با اسلحه میره اونجا و ازشون میخواد تا عقب برن سپس توچه از اون دختر میخواد از اونجا بره. بعد از رفتنش یه نفر از پشت سر با وسیلهای میزنه تو سر توچه و او بیهوش رو زمین میفته آنها با دیدن توچه به هم میگن این خیلی خوشگلتر از اون یکیه و میبرنش به داخل خانه….