خلاصه داستان قسمت ۲۴۷ سریال ترکی قضاوت + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۴۷ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.

قسمت ۲۴۷ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز وقتی به خونه میره میبینه جیلین اونج اتو آشپزخانه نشسته و نوشیدنی خورده و در حال باز کردن به شیشه دیگه ست او کمکش میکنه و میرن تو سالن میشینن. اونجا جیلین بهش میگه خوب بیا حرف بزنیم از گذشته مگه همینو نمیخواستی؟ و تعریف میکنه که من قبلا برای هیجانش دزدی میکردم دیگه یه روز گیر افتادم و مأمور فیرات بود بهم کمک کرد و یه روز منو بوسید و باهمدیگه وارد رابطه میشیم ولی یه روز بهم گفت میخوام برم از اینجا پاسپورت و مدارکم آماده شده منم بهش گفتم بهم نگو کی قرار بری نمیخوام خبردار باشم و یه روز رفت. ایلگاز میگه پس یه رابطه ی باز بوده که هنوز تموم نشده جیلین میگه چی میگی ایلگاز؟ هرچی بوده تموم شده رفته من اصلا نمیدونستم اون سر این پرونده ست! اگه باور نمیکنی برو از ارن بپرس حتی ازش پرسیدم که کسیو میشناسه تو قسمت جنایی کودکان کار کنه یا نه! همان موقع ارن به ایلگار زنگ میزنه و میگه جواب پزشکی قانونی اومد ایلگاز میپرسه خوب؟ چیشد؟ ارن میگه به قتل رسیده ایلگاز بهم میریزه و میگه الان میام سپس به جیلین میگن جواب پزشکی قانونی اومد میرم اونجا جیلین میپرسه جواب چی بود؟

ایلگاز میگه فردا میگم جیلین میکه حالا چرا الان نمیگی؟ او میگه به قتل رسیده جیلین بیشتر بهم میریزه و میگه میدونستم. فردای آن روز وقتی جیلین از خواب بیدار میشه اصلا از شب گذشته هیچی یادش نیست و به ایلگاز میگه من کی خوابم برد؟ کجا خوابیدم اصلا؟ چجوری رو تخت بیدار شدم؟ ایلگاز بهش میگه یعنی تا این حد یادت نیست؟ جیلین میگه چیزی یادم نمیاد! ایلگاز با طعنه میگه ولی من یادمه و میره. آیلین با لاجین حرف میزنه و بهش ماجرای دخترشو میگه که میخواد از خونه بره و با یه کسی که هنوز نمیشناستش میخواد هم خونه بشه و باهاش درد و دل میکنه سپس ازش کمک میخواد برای پیدا کردن یه کار لاجین میگه نگران نباش پیدا میکنیم. ایلگاز به چینار برادرش زنگ میزنه و ازش میخواد خودشو از خانواده اش دور نکنه اگه کمک خواست پولی خواست بهش زنگ بزنه و بگه چینار قبول میکنه. جیلین رفته به  دفتر و به یکتا میگه پاشو باید بریم ایلگاز میخواد از پسر بچه و خانواده اش برای قتل پدرشون بازجویی کنه باید بریم اونجا یکتا ناچارا قبول میکنه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا