خلاصه داستان قسمت ۱۱۹ سریال ترکی بهار + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۱۹ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز بهعنوان تهیهکننده این مجموعه شناخته میشود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روزهای فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش میشود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانهدار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی میشود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و میگوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!
قسمت ۱۱۹ سریال ترکی بهار
بهار را آمبولانس به همان بیمارستان خودشون میبرن. دکتر اورژانس به بیمارستان زنگ میزنه و خبر مجروحی دو نفر را اعلام میکنه که آماده باش باشند. دکتر اورن و بقیه به جلوی در میرن تا به مجروحها رسیدگی کنند اونجا دکتر اورن با دیدن بهار شوکه میشه که دوروک بهش میگه به خودتون بیاین استاد! وضعیت بهار خوب نیست اورن وقتی از شوک در میاد بهشون میگه که کارای اولیه را انجام بدن و اتاق عملهارو آماده کنند و تو این فاصله زمانی به تیمور زنگ میزنه و خبر میده. وضعیت تو خونه به هم میریزه و همه میخوان بیان بیمارستان اما تیمور به افسون خانوم میگه که جلوی بچههارو بگیرین من با آراز فقط میریم. آنها وقتی به بیمارستان میرسند تیمور با اورن بحث میکنه سر اینکه کی بهارو عمل کنه در آخر تیمور بهش میگه که من پزشک ارشدم و میگم که بهارو خودم عمل میکنم تو برو به اون یکی پسر برس سپس جفتشون به اتاق عمل میرن و عمل را شروع میکنند. تیمور وسط عمل به آراز میگه که به مهرههاش آسیب وارد شده آراز با ترس بهش میگه یعنی فلج میشه؟ تیمور میگه نه بعد از انجام شدن عمل فیزیوتراپی شروع میکنه نگران نباش.
دکتر اورن تو اتاق عمل از اینکه اون پسر را که باعث این اتفاق شده عمل کنه و جونشو نجات بده دو دل میشه که در آخر دوروک موفق میشه از این تصمیم دکتر اورن را برگردونه و اون پسرو نجات بده. گلچیچک تو خونه حسابی استرس داره و زنگ میزنه به هما او اول جواب نمیده چون نمیدونه باید چی بگه سپس خودش بهش زنگ میزنه و به دروغ بهش میگه که ازش اصلاً خبری نیست هنوز، چیزی شد حتماً بهش خبر میده گلچیچک قبول میکنه. عمل اورن زودتر تموم میشه و همگی پشت در اتاق عمل منتظرن تا خبری از بهار بگیرن تیمور میاد و بهشون میگه که عمل با موفقیت تموم شد جای نگرانی نیست آنها همگی حسابی خوشحال میشن. پدر اون پسر که حسابی پولدار و کله گنده هست تلفنی حرف میزنه و میگه که حال پسرم خوبه اون یه نفر مهم نیست هر بلایی هم سرش بیاد یه پولی میزاریم کف دستشون رضایت میگیریم اورن عصبی میشه و بهش حمله میکنه تولگا اونارو از هم جدا میکنه و از اورن میخواد تا خودشو کنترل کنه….