خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی حیاط + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی حیاط را برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. ما را تا پایان این پست همراهی کنید. سریال ترکی حیاط (Avlu)، درامی جنایی و پرکشش از تلویزیون ترکیه، با هنرنمایی بازیگران مطرح، داستانی تیره و نفس گیر را به تصویر می کشد. این سریال، با محوریت شخصیت دنیز، زنی تحصیل کرده و قربانی خشونت خانگی که به اتهام قتل همسرش راهی زندان زنان می شود، روایتی از بقا، مقاومت و بازیابی هویت را در دل یک زندان مخوف به نمایش می گذارد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Demet Evgar, Ceren Moray, Nursel Köse, Çagdas Onur Öztürk, Ayça Damgaci, Kenan Ece, Çigdem Benli, Ümmü Putgül, Saniye Samra, Hüseyin Turunç, Berna Eker, Görkem Mertsöz, Deniz Can Aktas
قسمت ۱۰ سریال ترکی حیاط
قدرت به خاطر اینکه دنیز تو اتوشویی به حرفش گوش نداد به هم ریخته و با اومدن افرادش بهشون میگه که به آدمای اونجا بگن خلوت کنن اونجارو. سپس آزرا را به زور میارن اونجا و دستشو میزارن رو میز اتو پرس سپس به دنیز میگه که صفحه اتو رو بخوابون این یه درس عبرت باشه واست تا حرفی که میگمو گوش کنی و انجام بدی دنیز مخالفت میکنه و میگه این کارو نمیتونم، انجام نمیدم! اما قدرت اونو با دخترش تهدید میکنه و میگه که اگه نکنی و در آخر سرش داد میزنه و خودش دست دنیزو رو دستگیره میذاره و صفحه اتو پرسو میخوابونه از سر و صدا مامورین به اونجا میان و آزرا را به درمانگاه میبرن. ملیس میره پیشش و بهش میگه کار کی بود؟ کار قدرت بود آره؟ آزرا هیچ حرفی نمیزنه و فقط بهش میگه میشه به بابام بگین بیاد ملیس از اونجا میره. تو زندان حسرت به رفیقاش میگه من از همون اول از این دنیز خوشم نمیاومد با اون چشماش! یه جوریه! شماهایین که همش لیلی به لالاش میزارین دنیز وقتی به اونجا میاد حسرت باهاش دعوا میکنه که دودو و بقیه به حسرت میگن ما هممون اونجا بودیم قدرت مجبورش کرد اون نمیخواست همچین کاری کنه! مجبور بود! حسرت میگه حتی اگه میمرد هم نباید انجام میداد.
دنیز از وضعیتی که واسش پیش اومده و دارن اونجا تحت فشارش میذارن کلافه است. وکیلش اومده دیدنش و بهش میگه که خیالت راحت باشه بی گناهیتو ثابت میکنم اینجا پای آبرو و شرف خودم وسطه میارمت بیرون. ملیس طبق گفته سلیم از قصد کامپیوترو ویروسی میکنه که سلیم به اونجا بیاد برای بردن هارد تا فیلمارو بازگردانی کنه و موفق هم میشه. وکیل دنیز فکری به سرش زده و در حال متر کردن یک سری از جاهای زندان هست برای ثابت کردن بیگناهی دنیز. موقع خوردن ناهار آزرا با دیدن دنیز میره سراغش و میگه مشکل تو بچهات به من هیچ ربطی نداره دو بار باهات خندیدم فکر نکن خبریه سری بعدی خودم خودتو بچهتو میکشم و از اونجا میره. روز ملاقات شوهر قدرت اومده پیشش و بهش میگه که میخوام جدا بشیم چون میخوام ازدواج کنم قدرت بهش میگه محاله! زیادم با اون دختر تو رسانهها و جاهای عمومی آفتابی نمیشی وگرنه یهو میبینی کشته شدین! آزرا با دیدن قدرت بهش طعنه میزنه و مسخرهاش میکنه که قدرت وقتی پیش آدمهاش میره میگه امشب آماده باشین باید کار آزرا را تنوم کنیم اینجوریه که فقط حالم خوب میشه….