خلاصه داستان و اسامی بازیگران سریال فرندز + معرفی کامل شخصیت ها
شاید بتوان گفت سریال فرندز (Friends) یکی از مشهورترین سیتکامهای (کمدی موقعیت) تاریخ تلوزیون است. این سریال توسط دیوید کرین (David Crane) و مارتا کافمن (Marta Kauffman) ساخته و در ۱۰ فصل از شبکهٔ انبیسی ارائه شد. پخش آن از سال ۱۹۹۴ شروع شد و در سال ۲۰۰۴ به پایان رسید. برایت/کافمن/کرین پروداکشنز با همکاری وارنر برادرز تهیهکنندگان اصلی این سریال و کوین اس برایت، مارتا کافمن و دیوید کرین تهیهکنندگان اجرایی اصلی آن بودند.

سریال Friends توجه زیادی از منتقدان جلب کرد. قسمت آخر که در ۶ مهٔ ۲۰۰۴ پخش شد حدود ۵۲.۵ میلیون بیننده آمریکایی داشت و پربینندهترین قسمت آخر دهه و پنجمین در تاریخ تلوزیون بود. این سریال ۶۲ نامزدی جایزهٔ امی را در کارنامه دارد و در سال ۲۰۰۲ برای فصل هشتم به عنوان بهترین سریال کمدی انتخاب شد.
سریال فرندز را مجلهٔ TV Guide در ردهٔ ۲۱ لیست پنجاه فیلم برتر تاریخ و مجلهٔ امپایر در ردهٔ هفتم قرار دادند. اپیزود ویدیوی جشن آخر سال در لیست ۱۰۰ اپیزود برتر تاریخ از نظر TV Guide قرار گرفت. در سال ۲۰۱۳ انجمن نویسندگان آمریکا آن را در رتبهٔ ۲۸ بهترین سریالهای قرار داد.
داستان سریال friends
ریچل از مراسم عروسی خود فرار میکند و به کافه سنترال پرک (central perk) میرود. او آنجا دوست دوران مدرسهاش، مانیکا را میبیند. آنها باهم همخانه میشوند و ریچل به گروه دوستان مانیکا میپیوندد. داستان حول محور این گروه دوستی شش نفره در منهتن نیویورک است. «ریچل گرین» پولدار، لوس و عزیزکردهٔ پدر، که یاد میگیرد چگونه به تنهایی زندگی کند. همخانهاش «مانیکا گلر» آشپز وسواسی و تمیز. «فیبی بوفِی» ماساژور عجیب، بیمسئولیت، خوشبین، خواننده و نویسندهٔ اشعار فولک. هنرپیشهٔ ساده لوح «جویی تریبیانی». کارمند باهوش و خوش مشرب «چندلر بینگ» و دیرینه شناس بدشانس «راس گلر» که سه ازدواج ناموفق را میگذراند. وقتی که داستان شروع میشود، ریچل نامزد خود «بری» را در کلیسا رها کرده و پیش بهترین دوست دوران کودکی خود، مانیکا میرود. بین خانهٔ این دو و خانهٔ چندلر و جویی فقط یک راهرو وجود دارد و برادر مانیکا، راس که به تازگی از همسر لزبین خود جدا شده هم مرتب به آنجا رفتوآمد دارد. فیبی روح آزاد و عجیب این گروه، هماتاقی قدیمی مونیکا است. محل اتفاقات این مجموعه شامل آپارتمان مانیکا، آپارتمان چندلر و جویی، آپارتمان راس، آپارتمان فیبی و یک کافهٔ محلی به نام سنترال پرک است (که در فلشبک معلوم میشود این کافه، در ابتدا بار بودهاست).
سریال فرندز در حین روایت داستان این شخصیتها مدام از شوخیهای اغراقشده استفاده میکند. به زوایای روابط این گروه دوستی باهم و با دیگران میپردازد و گاه طعنههایی به سیاست و جامعه میزند. مشکلات عاطفی و شغلی آنها را نشان میدهد و با زبان طنز به استهزا میکشد. مهمترین مسئله در طول تمام این اتفاقات همان طور که از اسم سریال پیداست دوستی است. با وجود اینکه سریال کمدی است در بعضی قسمتها که عموما هم بر دوستی تاکید دارند با لحظات دراماتیک مواجهیم، لحظاتی که ما را با شخصیتها همراه میکند. هرکدام از شخصیتها دارای ویژگیهایی هستند که مخاطب را دچار حس همذاتپنداری میکند. با آنها ناراحت و خوشحال میشویم.
جذابترین وجه دوستی این شش نفر، شخصیتها و دنیاهای متفاوت آنهاست. آنها با وجود این تفاوتها یکدیگر را پذیرفتهاند و دوست دارند. به هم کمک میکنند و با هم شادی و ناراحتی را تجربه میکنند. مثلا فیبی گیاهخوار است و شخصیتی هیپیگونه دارد اما دوستانش به راحتی با او کنار میآیند و با وجود تفاوت او را دوست دارند. یا مانیکای منظم و سختگیر با ریچل که کاملا شلخته و بینظم است همخانهاند. روابط عاطفی بین خودشان و مشکلاتی که پیش میآید خللی در دوستیشان ایجاد نمیکند.

معرفی شخصیت ها و بازیگران سریال فرندز
جنیفر آنیستون در نقش ریچل گرین:
علاقهمند به مُد و بهترین دوست مانیکا از زمان بچگی. ریچل بعد از این که در روز عروسیاش با بری فاربر تصمیم گرفت ازدواج نکند زیر عاشق او نبود، هماتاقی مانیکا شد. ریچل و راس گلر در طول سریال چندین بار با هم رابطه برقرار میکنند و سپس در نهایت به هم میزنند. ریچل با مردان دیگری هم رابطه برقرار میکند از جمله پائولو، همسایهٔ ایتالیاییشان در فصل یک، جاشوآ برگین، مشتریاش در فصل چهار، تگ، دستیارش در فصل هفت و جویی تریبیانی در فصل دهم. اولین شغل ریچل پیشخدمتی در سنترال پرک است، اما بعد در فصل سوم به عنوان دستیار فروشنده در بلومینگدیلز و در فصل پنجم به عنوان فروشنده در رالف لورن استخدام میشود. اما، دختر ریچل و راس در پایان فصل هشتم و در قسمت «ریچل بچهدار میشود، قسمت دوم» به دنیا میآید. در آخرین قسمت مجموعه، راس و ریچل به علاقهمندیشان به یکدیگر معترف میشوند و ریچل از فرصت کاری پیش آمده برایش در پاریس میگذرد تا با راس باشد.
کورتنی کاکس در نقش مانیکا گلر:
سرآشپزی که مانند مادر گروه رفتار میکند و شخصیتش به کمالطلبی، رئیسبازی، رقابت و اختلال وسواس فکری عملی مشهور است.مانیکا در بچگی چاق بوده و به همین خاطر معمولاً بقیه با او شوخی میکنند، خصوصاً برادرش راس. در طول سریال، مانیکا به عنوان سرآشپز در چندین رستوران کار میکند. اولین رابطهٔ جدی مانیکا با ریچارد برک بود که ۲۱ سال از خودش بزرگتر است. رابطهشان محکم جلو میرود تا جایی که ریچارد به مانیکا میگوید نمیخواهد از او بچه داشته باشد. چندلر و مانیکا بعد از گذراندن یک شب با یکدیگر در لندن در پایان فصل چهارم، رابطهای را آغاز میکنند که سرانجام در پایان فصل هفتم به ازدواج ختم میشود و در آخرین قسمت سریال هم یک جفت دوقلو را به فرزندی میپذیرند.
لیسا کودرو در نقش فیبی بوفی:
ماساژوری عجیب و غریب که موسیقی را هم به صورت خودآموز یادگرفتهاست. فیبی با مادرش در نیویورک زندگی میکرده تا این که مادرش خودکشی میکند و فیبی بیخانمان میشود. او خودش ترانه مینویسد و با گیتار اجرا میکند. همچنین او یک خواهر دوقلوی شرور به نام اورسلا دارد، که مانند فیبی عجیب و غریب است اما بر خلاف او خودخواه و مغرور است. رفتار فیبی معصومانه و کودکانه است. او همچنین از خودکشی مادرش و کودکی سختش برای به دست آوردن همدردی دیگران سوءاستفاده میکند. فیبی سه رابطه جدی در سریال دارد: گری (پلیس) در فصل پنج، مایک هنیگان در فصل نه و ده و دیوید در فصل ۱. بعد از این که دیوید برای انجام کار تحقیقاتی به مینسک میرود رابطهشان به پایان میرسد. البته او در مواقع مختلف به نیویورک برمیگردد و دوباره پیش هم برمیگردند. تا این که در فصل نه هم مایک و هم دیوید از او خواستگاری میکنند و فیبی درخواست دیوید را رد میکند و در فصل ده با مایک ازدواج میکند.
مت له بلانک در نقش جویی تریبیانی:
هنرپیشهای که عاشق غذاست و به خاطر بازی در نقش دکتر دریک راموری در سریال آبکی روزهای زندگی ما مشهور میشود. جویی بسیار سادهلوح و البته دخترباز است. با وجود دختربازیاش، جویی شخصیتی معصوم و خوش نیت دارد. جویی از تکه کلامش «حالت چطوره؟» (به انگلیسی: How you doin’?) برای اغوای زنان استفاده میکند. چندلر بهترین دوست جویی است و در چند فصل ابتدایی هماتاقی هستند. همچنین مدت زمان کوتاهی ریچل هماتاقی او میشود و جویی در فصل هشتم عاشق ریچل میشود، اما ریچل به میگوید که او چنین حسی نسبت به او ندارد. در نهایت در فصل ده مدت کوتاهی با هم دوست میشوند ولی مدتی طول نمیکشد که متوجه میشوند نمیتوانند برای هم بیشتر از یک دوست باشند.
متیو پری در نقش چندلر بینگ:
تحلیلگر ارشد آمار در شرکتی چندملیتی و بزرگ. چندلر در فصل نه از شغلش استعفا میدهد و به عنوان کارآموز در یک شرکت تبلیغاتی مشغول به کار میشود. چندلر خانوادهای عجیب و غریب داشته: مادرش نویسندهٔ رمانهای شهوانی و پدرش همجنسگرا و مبدل پوش است. چندلر به خاطر شوخطبعی و طعنههایش و عدم موفقیتش در رابطههای عاشقانه مشهور است.چندلر در فصل هفتم با مانیکا ازدواج میکند و در انتهای سریال دو فرزند دوقلو را به سرپرستی میگیرند. قبل از مانیکا، چندلر با جنیس رابطه داشت. متیو پری اعلام کرده که این شخصیت از جهات مختلف به شخصیت خودش نزدیک است از جمله شکستن سکوت با شوخی و مشکلاتش با زنان.
دیوید شویمر در نقش دکتر راس گلر:
برادر بزرگتر مانیکا و دیرینهشناسی که در موزه تاریخ طبیعی کار میکند و بعدها به عنوان استاد دیرینهشناسی در دانشگاه نیویورک سیتی به تدریس میپردازد. راس مردی خوشطینت و شوخطبع است، هرچند در روابط اجتماعی ناشی است. راس در طول سریال چندین بار با ریچل رابطه برقرار میکند. او سه ازدواج ناموفق در طول سریال دارد: ریچل، امیلی و کارول. کارول مادر پسرش بن است که بعد از این که متوجه میشود همجنسگراست از راس جدا میشود. عدم موفقیتش در روابط بیشتر به خاطر حسودی و وهم است و طلاقهایش هم دستمایه طنز بقیه در طول مجموعه است. او و ریچل در آخرین قسمت فصل هشت صاحب فرزند میشوند و در آخرین قسمت مجموعه معترف میشوند که هنوز عاشق یکدیگرند.